در این بخش شما را با معنی cast aspersions آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح cast aspersions به معنی انتقاد کردن از شخصیت یک فرد است. این انتقاد معمولا ناعادلانه است. در ادامه معانی دیگر این اصطلاح را بخوانید.
معانی و کاربرد
- انتقاد کردن از شخصیت کسی
- گفتن چیزهای منفی در مورد کسی
- زیر سوال بردن توانایی کسی
- انتقاد ناعادلانه از شخصیت کسی
مثال
His opponents never missed an opportunity to cast aspersions on his professionalism.
مخالفان او هرگز فرصتی را از دست ندادند تا حرفهای بودن او را زیر سوال ببرند.
I walked in the office today and Alice was casting aspersions about me to ruin my character.
امروز به دفتر رفتم و آلیس در مورد من حرفهای منفی میزد تا شخصیت من را خراب کند.
Denis has denied casting aspersions on Eve’s behavior.
دنیس اظهار نظر منفی دربارهی رفتار ایو را رد کرده است.
She has been avoiding casting aspersions on her political opponents.
او از توهین به مخالفان سیاسی خود اجتناب کرده است.
“Stop casting aspersions on him before knowing him better.”
قبل از اینکه او را بهتر بشناسید از افترا زدن به او دست بردارید.
It is unbelievable that the principal chose to cast aspersions on the coach this time.
باور کردنی نیست که مدیر اینبار مربی را مورد انتقاد قرار دهد.
“Why are you casting aspersions on the quality of Ian’s work?”
چرا کیفیت کار اِیان را زیر سوال میبرید؟
You can trust Paul; he never casts aspersions on his coworkers.
میتوانید به پل اعتماد کنید. او هرگز توانایی همکارانش را زیر سوال نمیبرد.