در این بخش شما را با معنی catch someone red-handed آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح catch someone red-handed یعنی کسی را موقع ارتکاب جرم یا موقع انجام کار بد و غیرقانونی گیر بیندازید یا اتفاقی کسی را حین انجام کار نادرست ببینید. در ادامه کاربردهای این اصطلاح را بخوانید و در قسمت مثالها، نحوهی استفاده از آن را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- ناغافل دستگیر کردن
- کسی را حین ارتکاب جرم دیدن
- مچ کسی را گرفتن
- سر بزنگاه کسی را گیر آوردن
مثال
Growers now hope to catch the saboteur red-handed by staging night patrols.
کشاورزان اکنون امیدوارند که با اجرای گشتهای شبانه، خرابکار را در حال ارتکاب جرم دستگیر کنند.
He was jailed after cops got a tip-off and caught them red-handed.
او پس از آن که پلیس یک خبر دریافت کرد و مچ آنها را گرفت به زندان افتاد.
To catch them red-handed is a fantastic result.
گرفتن مچ آنها حین ارتکاب جرم، نتیجهی فوق العادهای است.
These are extremely difficult offences to detect, and, unless we are able to catch offenders red-handed, impossible to prove.
اینها جرایمی بسیار دشوار برای کش کردن است و تا زمانی که نتوانیم مجرمان را در حال ارتکاب جرم دستگیر کنیم، اثبات آن غیرممکن است.
If we wait to catch them red-handed, we are toying with the lives of innocent citizens.
اگر منتظر بمانیم تا آنها را موقع ارتکاب جرم بگیریم، با جان شهروندان بیگناه بازی میکنیم.
He was caught red-handed taking money from the till.
او در حال برداشتن پول از دخل، دستگیر شد.
In fact, the burglar wasn't inside the flat, but on the roof, and was caught red-handed by the police.
در واقع سارق داخل آپارتمان نبود بلکه روی پشت بام بود و توسط پلیس، در حال ارتکاب جرم دستگیر شد.