در این بخش شما را با معنی close call آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح close call یعنی با فاصلهی خیلی کم از یک فاجعه فرار کنید و جان سالم به در ببرید. البته این اصطلاح در جملههای مختلف، ممکن است معنای متفاوتی داشته باشد. در ادامه کاربردهای مختلف آن را بخوانید.
معانی و کاربرد
- فرار از فاجعه با فاصلهی کم
- بهموقع از خطر فرار کردن
- فرار از یک رویداد ناگوار در زمان مناسب که بهوضوح میتوانست عواقب منفی به همراه داشته باشد.
- یک تصمیم سخت یا نتیجهای که تعیین آن دشوار است.
- از خطری جستن یا خطر از بیخ گوش (کسی) گذشتن
مثال
It was quite a close call, but my father managed to avoid hitting the animal that ran across the highway.
خطر کاملاً نزدیک بود، اما پدرم موفق شد از برخورد با حیوانی که در بزرگراه دوید جلوگیری کند.
The race was quite competitive, and the African won by such a close call.
مسابقه کاملا رقابتی بود و شرکتکنندهی آفریقایی با فاصلهی بسیار کم پیروز شد.
That was a really close call, but the politician managed to evade doing time in prison.
خطر بسیار نزدیک بود، اما این سیاستمدار موفق شد از گذراندن دوران حبس خودداری کند.
It was a close call, but the Lakers ended up victorious in the game.
شکست نزدیک بود اما لیکرز در پایان بازی پیروز شد.
Jack managed to jump from the 7th floor of the World Trade Center in time after the Hijacked plane hit, but it was a close call.
پس از برخورد هواپیمای ربودهشده، جک موفق شد بهموقع از طبقهی هفتم مرکز تجارت جهانی بپرد، اما خطر بسیار نزدیک بود.