در این بخش شما را با معنی come again آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
زمانی که بخواهید به کسی بگویید حرفی را که همین الان زده است دوباره تکرار کند، از اصطلاح come again استفاده میشود. در ادامه کاربردهای مختلف آن را بخوانید و نحوهی استفاده از این اصطلاح را در قالب جمله ببینید.
معانی و کاربرد
- درخواست از کسی برای تکرار آنچه گفته است.
- جایگزینی برای «ببخشید» وقتی چیزی را متوجه نشدهاید و توضیح بیشتری میخواهید.
- درخواست تکرار آنچه گفته شده است چون یا بهدرستی شنیده نشده یا درست درک نشده است یا صرفاً از روی ناباوری گفته شده است.
- میتواند با معنای حقیقی استفاده شود؛ یعنی درخواست از کسی برای اینکه دوباره بیاید.
مثال
The waiter could not understand what I was saying and kept repeating “come again” every time I named a dish to be ordered.
پیشخدمت نمیتوانست بفهمد چه میگویم و هر بار که نام غذا را میگفتم، تکرار میکرد «دوباره بگو».
I had to ask him to come again because he had started to speak very softly suddenly.
مجبور شدم از او بخواهم که دوباره حرفش را تکرار کند، زیرا ناگهان صحبت را شروع کرده بود.
“Come again? I can barely believe that you said this to me.”
«دوباره بگو؟ من بهسختی میتوانم باور کنم که این را به من گفتی.»
We love your company. Come again!
ما عاشق همراهی شما هستیم. دوباره بیا!
Come again? I do not understand you when you start quoting Shakespeare in your conversations. Some of us do not have degrees in his literature.
دوباره بگو؟ وقتی شروع به نقلقول از شکسپیر در مکالمات خود میکنید، متوجه نمیشوم. برخی از ما با ادبیات او آشنایی نداریم.
“Would you like some more pie?” “Come again?” “Do you want to eat more pie?”
«آیا کمی پای دیگر میخواهی؟» «دوباره بگو؟» «آیا میخواهید پای بیشتری بخورید؟»
I asked her to come again because she is a lovely girl and I am able to have some great conversations with her.
از او خواستم دوباره بیاید چون دختری دوستداشتنی است و میتوانم با او صحبتهای خوبی داشته باشم.