در این بخش شما را با معنی come to grief آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح come to grief به معنی از دست دادن چیزی یا تجربه کردن شکست است. البته این اصطلاح در موقعیتهای مختلف، ممکن است معنای متفاوتی داشته باشد. در ادامه کاربردهای دیگر آن را بخوانید.
معانی و کاربرد
- تجربهی تصادف یا مصیبت
- شکست خوردن در چیزی
- تجربهی بدبختی یا شکست
- به فاجعه ختم شدن
- ویران شدن
- پیشگویی تراژدی
مثال
Their relationship came to grief following their disastrous vacation.
رابطهی آنها پس از تعطیلات فاجعهبارشان به غم و اندوه رسید.
His attempts at creating a business came to grief following a bad investment.
تلاشهای او برای ایجاد کسبوکار پس از یک سرمایهگذاری بد به شکست منجر شد.
The ship and its crew came to grief after running aground several miles offshore.
کشتی و خدمهی آن پس از به گل نشستن در چندین مایلی ساحل تجربهی بدی داشتند.
Her entire family felt that she would come to grief if she pushed the idea of marriage too quickly.
تمام خانوادهی او احساس میکردند که اگر او ایدهی ازدواج را خیلی سریع پیش ببرد با شکست مواجه میشود.
It would be a great pity to see all that sincere work come to grief.
مایهی تاسف است که ببینیم این همه کار خالصانه به شکست منتهی میشود.