در این بخش شما را با معنی Connect the dots آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Connect the dots را اگر کلمهبهکلمه ترجمه کنیم بهمعنی متصل کردن نقطهها است. اما معنی استعاری آن یعنی دادهها و اطلاعات موجود را کنار هم بگذاریم و از آنها یک نتیجهی منطقی بگیریم. این اصطلاح بهشکل صفت یعنی با خط تیره connect-the-dots هم استفاده میشود و بهمعنای توضیحات یا اطلاعاتی است که با جمعآوری و بررسی دادههای دیگر حاصل شده باشد. در انگلیسی بریتانیایی معمولا از عبارت join the dots برای این اصطلاح استفاده میکنند. این اصطلاح با معنای واقعی کلمه هم استفاده میشود یعنی متصل کردن نقطهها به هم. در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها میتوانید نحوهی استفاده از این اصطلاح را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- ایجاد یک تحلیل جامع از چیزی با کمک شواهد متفاوت
- پیوند دادن عناصر منطقی مرتبط با یکدیگر بهمنظور نتیجهگیری
- فهمیدن چیزی با کنار هم قرار دادن نکات یا سایر اطلاعات
- روابط بین چیزهای مختلف را پیدا کردن یا نشان دادن
- (در نقش صفت) ساده و قابلفهم
- خیلی آسان برای درک کردن
- بررسیکنندهی اطلاعات
مثال
The kids are having fun connecting the dots and making pretty pictures for us.
بچه ها با اتصال نقطهها و ایجاد تصاویر زیبا برای ما، سرگرم میشوند.
Once I started to connect the dots, I realized that, if they hadn't called me by now, I probably wasn't getting the job.
وقتی شروع به پیدا کردن ارتباط منطقی بین اطلاعات کردم، متوجه شدم که اگر تا الان با من تماس نمیگرفتند، احتمالاً کار را نمیگرفتم.
It’s not hard to connect the dots between crime and poverty.
پیدا کردن ارتباط بین جرم و فقر کار سختی نیست.
My involvement in this project is as the connect-the-dots guy.
مشارکت من در این پروژه بهعنوان فرد بررسیکنندهی اطلاعات است.
A simple graph that shows a connect-the-dots web of related resources and ideas is one way.
یک نمودار ساده که شبکهای از منابع و ایدههای مرتبط را نشان میدهد، یک راه است.