در این بخش شما را با معنی crash course آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح crash course برای اشاره به دورههای آموزشی استفاده میشود که در مدت کوتاه اطلاعات زیادی را دربارهی یک موضوع در اختیار کارآموزان میگذارد. میتوانید آن را «دورهی فشرده و کوتاهمدت» ترجمه کنید. در ادامه کاربردهای دیگر آن را بخوانید.
معانی و کاربرد
- دورهای که در آن اطلاعات زیادی در مدتزمان کوتاهی آموزش داده میشود
- یک دورهی فشرده با هدف پوشش سریع مطالب
- دورهی آموزشی فشرده و تسریع شده
- آموزش عجولانه و سریع برای معرفی یک موضوع
- آموزش یا دستورالعملی که در یک بازهی زمانی فشرده انجام شده است
مثال
We took a crash course in Spanish last summer to prepare for our trip to Spain.
تابستان گذشته یک دورهی فشرده به زبان اسپانیایی گذراندیم تا برای سفر خود به اسپانیا آماده شویم.
New employees undergo a one-week crash course on company policies, procedures, and accounting practices.
کارمندان جدید یک دورهی فشردهی یکهفتهای را در مورد خط مشیها، رویهها و شیوههای حسابداری شرکت میگذرانند.
She rushed through a crash course on European history before the final exam.
او قبل از امتحان نهایی یک دورهی فشرده در مورد تاریخ اروپا را گذراند.
Retirement planning is a crash course in risks, rewards, deadlines, and difficult decisions.
برنامهریزی بازنشستگی یک دورهی فشرده در خطرات، پاداشها، ضربالاجلها و تصمیمات دشوار است.
Learning to drive was a crash course in concentration, quick thinking, and handling pressure.
یادگیری رانندگی یک دورهی فشردهی تمرکز، تفکر سریع و مدیریت فشار بود.
A crash course in finances taught my kids good lessons in budgeting, saving, and spending wisely.
یک دورهی فشرده و کوتاه دربارهی امور مالی، به فرزندانم درسهای خوبی در زمینهی بودجهبندی، پسانداز و عاقلانه خرج کردن آموخت.