در این بخش شما را با معنی curiosity killed the cat آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگر اصطلاح curiosity killed the cat را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی «کنجکاوی گربه را به کشتن داد». اما معنای اصلی آن چیست؟ تا حدودی با همین ترجمه میتوانید معنای اصطلاح را درک کنید. این اصطلاح برای هشدار دادن به دیگران استفاده میشود مبنی بر اینکه در کاری فضولی نکنند و زیاد سوال نپرسند. در فارسی میتوانید آن را «فضولی موقوف» ترجمه کنید.
معانی و کاربرد
- کنجکاوی بیشازحد میتواند منجر به موقعیتهای خطرناک شود.
- کنجکاو بودن بیشازحد میتواند شما را دچار مشکل کند.
- فضولی میتواند مضر باشد.
- به کسی هشدار میدهد که در مورد چیزی زیاد سوال نپرسد.
مثال
When he started asking too many questions of his neighbours about their whereabouts during the weekend, they warned him that curiosity killed the cat.
هنگامی که او شروع به پرسیدن بیشازحد از همسایگان خود در مورد مقصد آنها در آخر هفته کرد، به او هشدار دادند که زیاد سوال نپرسد.
When Jane asked George where he was going in the middle of the night, he replied that curiosity killed the cat.
وقتی جین از جورج پرسید که در نیمهشب کجا میرود، او پاسخ داد که «فضولی موقوف».
Joe was very curious about where Sarah was getting all her money from, but all she said was that curiosity killed the cat.
جو خیلی کنجکاو بود که سارا پولش را از کجا میآورد، اما تنها چیزی که سارا گفت این بود که فضولی موقوف.
He refused to answer any of our questions regarding where he spent his vacation, saying instead “curiosity killed the cat”.
او از پاسخ به تمام سؤالات ما در مورد اینکه تعطیلات خود را کجا گذرانده است خودداری کرد و در عوض گفت: «فضولی موقوف».
Though he knew all about the matter, he refused to divulge it to anyone, only saying that curiosity killed the cat.
اگرچه او همهچیز را در مورد موضوع میدانست، اما از افشای آن برای کسی امتناع کرد و فقط گفت که زیاد کنجکاوی نکنید.
“Where are you going all of a sudden?” he asked. “Curiosity killed the cat,” she replied.
پرسید: «یکدفعه کجا میری؟» او پاسخ داد: فضولی موقوف.