در این بخش شما را با معنی a done deal آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح a done deal بهمعنی توافق یا تصمیمی است که نهایی شده باشد. این اصطلاح غیررسمی بیشتر در انگلیسی آمریکایی رواج دارد. در ادامه کاربردهای این اصطلاح را در جمله میخوانید.
معانی و کاربرد
- توافق یا تصمیمی که نهایی شده
- معاملهی انجامشده و نهایی
مثال
It's a done deal so we can go ahead and start planning the details.
این یک معاملهی تمامشده است؛ بنابراین ما میتوانیم جلو برویم و شروع به برنامهریزی جزئیات کنیم.
No-one knew about it, but the contract has been a done deal since the senator spoke to the minister last month.
هیچکس از آن خبر نداشت، اما از زمانی که سناتور در ماه گذشته با وزیر صحبت کرد، این توافق قطعی شده است.
Although it has yet to happen, reform of the sector is regarded as a done deal.
اگرچه هنوز این اتفاق نیفتاده است، اما اصلاح این بخش بهعنوان یک معاملهی تمامشده تلقی میشود.
Many now see the election as a done deal.
بسیاری اکنون انتخابات را یک کار تمامشده میدانند.
They spoke of the project as a done deal.
آنها از این پروژه بهعنوان یک معاملهی قطعیشده صحبت کردند.
We hope to reach an agreement but it's very far from being a done deal.
ما امیدواریم که به توافق برسیم، اما تا رسیدن به توافق بسیار فاصله داریم.
Both parties are keen - it's pretty much a done deal.
هر دو طرف مشتاق هستند؛ تقریباً یک معاملهی تمامشده است.
These reforms were presented as a done deal.
این اصلاحات بهعنوان یک تصمیم نهاییشده ارائه شد.