در این بخش شما را با معنی day to day آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح day to day بهمعنی روزانه بودن است یعنی چیزی که بهصورت روتین در برنامهی روزانهی شما وجود دارد. اگر این اصطلاح را بهشکل صفت و قبل از یک اسم به کار ببرید، بهصورت day-to-day نوشته میشود. در ادامه چند کاربرد و مثال از نحوهی استفاده از این اصطلاح را بخوانید.
معانی و کاربرد
- روزانه
- روتین
- طبق معمول هر روز
- روزبهروز
مثال
While you're away you'll have to pay for all your day-to-day expenses yourself, except for the hotel.
در زمانی که دور هستید، باید تمام هزینههای روزانهی خود را بهجز هتل بپردازید.
She can deal with the small problems she faces day to day, but if there's a major crisis she usually panics.
او میتواند با مشکلات کوچکی که روزبهروز با آن مواجه است کنار بیاید؛ اما اگر یک بحران بزرگ وجود داشته باشد، معمولا وحشت میکند.
Your day-to-day responsibilities will include sorting the mail and making appointments.
مسئولیتهای روزانهی شما شامل مرتب کردن نامهها و تنظیم کردن قرار ملاقات خواهد بود.