در این بخش شما را با معنی dead duck آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح dead duck برای اشاره به افرادی استفاده میشود که احتمال موفقیت آنها در چیزی بسیار کم یا نزدیک به صفر است. این عدم موفقیت بیشتر بهخاطر اشتباه یا حتی قضاوت نادرست است. البته از این اصطلاح فقط برای افراد استفاده نمیشود؛ برای اشاره به پروژهها، شرکتها و… هم میتوانید از آن استفاده کنید. در ادامه کاربردهای مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها، از این اصطلاح در چند جمله استفاده شده است تا نحوهی استفاده از آن را یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- نابودشدنی
- رو به زوال
- ناموفق
- به دردسر افتادن
- کسی یا چیزی که احتمال موفقیت آن بسیار کم است، بهخصوص به دلیل اشتباه یا قضاوت بد
مثال
Thanks to the lack of market research, the project was a dead duck right from the start.
بهلطف عدم تحقیقات بازار، این پروژه از همان ابتدا شکستخورده بود.
In my view, that makes the treaty a dead duck.
بهنظر من، این کار، پیمان را به یک قرارداد شکستخورده تبدیل میکند.
If two-thirds of the commoners do not consent, then it is a "dead duck", and cannot get any further.
اگر دو سوم از مردم عادی رضایت ندهند، آنگاه یک پروژهی شکستخورده است و نمیتواند بیشتر از این پیش برود.
That measure is the deadest dead duck that there ever was.
این اقدام، شکستخوردهترین اقدامی است که تاکنون وجود داشته است.
He knows that centralised socialism is a dead duck, but what does he want to put in its place?
او میداند که سوسیالیسم متمرکز یک ایدهی شکستخورده است؛ اما چه چیزی را میخواهد بهجای آن بگذارد؟
Apart from that, however, this idea of going on with this plane seems to me to be a dead duck before it is even hatched.
اما جدای از آن، این ایده که با این هواپیما ادامه دهم، بهنظر من قبل از اینکه مطرح شود، یک ایدهی شکستخورده است.
Although this project is not yet a dead duck, it is a dying duck.
اگرچه این پروژه هنوز یک پروژهی شکستخورده نیست، اما در حال نابودی است.
It was a dead duck when it was taken over.
وقتی تصاحب شد یک پروژهی شکستخورده بود.
Anybody who cared to take the trouble of looking into the matter knew that it was a dead duck.
هرکسی که زحمت بررسی این موضوع را میکشید میدانست که این یک کار شکستخورده است.
But their leader described the whole issue, 16 months ago, as a dead duck.
اما رهبر آنها ۱۶ ماه پیش کل موضوع را بهعنوان یک شکست توصیف کرد.