در این بخش شما را با معنی dead end آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح dead end معانی مختلفی دارد و در هر جمله با توجه به معنی و مفهوم آن ممکن است معنای جدیدی بگیرد. اما رایجترین معنای آن کوچهی بنبست است. البته به معنای استعاری بنبست هم اشاره دارد یعنی شرایطی که در آن هیچ راه فراری ندارید و هیچ جایی برای پیشرفت نیست. در ادامه معانی و کاربردهای مختلف این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- موقعیت یا شغلی بدون امید به پیشرفت
- کوچهی بنبست
- خیابان، راهرو، جاده، لوله و… که خروجی ندارد.
- وضعیتی که در آن هیچ پیشرفتی ممکن نیست.
- وضعیت یا پروژهای که هیچ چشماندازی برای بهبود ندارد.
مثال
The interlocutors have reached a dead end in their efforts to discover a peaceful solution to the imbroglio.
گفتوگوها در تلاشهای خود برای یافتن راهحلی مسالمتآمیز برای ابهام به بنبست رسیدهاند.
In spite of the scientist’s efforts, the research leads to a dead end.
علیرغم تلاشهای دانشمند، تحقیقات به بنبست میانجامد.
This narrow passage dead ends at the park.
این گذرگاه باریک به پارک ختم میشود.
The burger shop is at the border of the village on a dead-end street.
همبرگرفروشی در مرز روستا در یک خیابان بنبست است.
We reached a dead end and had to go back.
به بنبست رسیدیم و باید برمیگشتیم.
Rose understood that her relationship with Jose had hit a dead end.
رز فهمید که رابطهی او با خوزه به بنبست رسیده است.