در این بخش شما را با معنی deja vu آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
حتما برای شما هم پیش آمده که گاهی اوقات حس میکنید صحنهای را که اکنون تجربه میکنید قبلا جایی دیدهاید. به این پدیده آشناپنداری میگویند. کلمهی deja vu که از زبان فرانسه گرفته شده و در انگلیسی رایج شده است، به معنی «قبلا دیدهشده» یا همین آشناپنداری است. این اصطلاح بهشکل déjà vu هم نوشته میشود. در ادامه معانی این اصطلاح را میخوانید و در بخش مثالها روش استفاده از آن را در گفتوگوها و نوشتهها یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- قبلا دیدهشده (معنی واژگانی در فرانسوی)
- احساس اینکه فرد چیزی را که قبلاً تجربه کرده است در حال حاضر اتفاق میافتد
- تصور نادرست این است که قبلاً چیزی را بهصورت واقعی برای اولین بار تجربه کردهاید.
مثال
She suddenly had a strong sense of déjà vu.
او ناگهان حس قوی دژاوو را تجربه کرد.
When I entered the church, I had a strange sense of déjà vu.
وقتی وارد کلیسا شدم، حس عجیبی از آشناپنداری داشتم.
When I saw the image, I had a strange feeling of déjà vu.
وقتی تصویر را دیدم، احساس عجیبی از دژاوو (آشناپنداری) به من دست داد.
After the marriage ceremony, when I took my first drink, I had a strange feeling of déjà vu.
بعد از مراسم عقد، وقتی اولین نوشیدنیام را خوردم، احساس عجیبی از دژاوو داشتم.