در این بخش شما را با معنی die hard آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ممکن است اصطلاح die hard را قبلا به عنوان اسم یک فیلم معروف شنیده باشید و با آن آشنا باشید. عنوان این فیلم جانسخت ترجمه شده است. یکی از معانی این اصطلاح هم همین جانسخت است اما معانی مختلف این اصطلاح به همین یک مورد محدود نمیشود. در ادامه میتوانید کاربردهای مختلف آن را ببینید. همانطور که در ادامه خواهید دید، این اصطلاح معانی متفاوتی دارد و بعضی از معانی آن حتی ممکن است کاملا متضاد باشد. به همین دلیل خیلی مهم است که آن را در قالب جمله ببینید تا با کاربردهای متفاوت آن آشنا شوید. پس حتما قسمت مثالها را بررسی کنید. در این قسمت یاد میگیرید که چطور اصطلاحات را در جمله به کار ببرید.
معانی و کاربرد
- بسیار آهسته ناپدید شدن یا بسیار آهسته تغییر کردن
- تغییر کردن یا بهتدریج ناپدید شدن
- دلهرهآور بودن برای پایان دادن یا توقف
- افرادی که سرسخت یا محافظهکار هستند
- مقاومت شدید در برابر تغییر
- یک فرد مصمم
- فردی که مقاومت یا وفاداری زیادی نشان میدهد
مثال
This proposal has some radical parts that will die hard.
این پیشنهاد دارای بخشهای رادیکالی است که بهسختی تغییر میکنند.
Prejudices usually die hard.
تعصبات معمولاً سخت از بین میروند.
The diehard football fans planned a rebirth of their city’s team.
هواداران سرسخت فوتبال برای تولد دوبارهی تیم شهر خود برنامهریزی کردند.
I have been a diehard video game fan since I was 19. However, I still find playing them interesting now that I’m 40.
من از ۱۹ سالگی طرفدار سرسخت بازیهای ویدیویی بودم. با این حال، اکنون که ۴۰ ساله هستم، بازی کردن آنها هنوز هم برایم جالب است.
When the attacks descended upon the soldiers, the most die hard of them fled to avoid death. The rest were immediately routed and killed, and several fell into a large ditch, never to come out of it.
هنگامی که حملات به سربازان رسید، سرسختترین آنها برای جلوگیری از مرگ فرار کردند. بقیه فوراً شکست خوردند و کشته شدند و چند نفر به داخل یک گودال بزرگ افتادند که هرگز از آن بیرون نیامدند.
James is a diehard Wintel user, even though Macs are popular. There’s something about the loyalty consumers have toward particular brands.
حتی با وجود محبوبیت Mac، جیمز یک کاربر پروپاقرص Wintel است؛ چیزی در مورد وفاداری مصرفکنندگان به برندهای خاص وجود دارد.
Dreams die hard.
رویاها سخت میمیرند.
Although habits die hard, they can change.
اگرچه عادتها به سختی از بین میروند، اما میتوانند تغییر کنند.
Old memories, particularly in such a town, die hard.
خاطرات قدیمی، بهویژه در چنین شهری، سخت فراموش میشوند.
The conventional methods of learning new languages die hard.
روشهای مرسوم یادگیری زبانهای جدید بهسختی از بین میروند.
Die-hard boarders are snatching up second homes here, but so far it has managed to stay affordable.
مرزنشینان سرسخت در اینجا خانههای دوم را میخرند، اما تاکنون توانسته است مقرونبهصرفه بماند.
On the playground, a few die-hards were organizing a small fundraising event.
در زمین بازی، چند فرد سختکوش در حال سازماندهی یک رویداد کوچک جمعآوری کمک مالی بودند.