در این بخش شما را با معنی dig up dirt آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح dig up dirt به معنی پیدا کردن شواهد و حقایق مخرب در مورد کسی و افشا کردن آنها است. این شواهد از آن دسته اطلاعاتی هستند که میتوانند شهرت فرد را خراب کنند و باعث رسوایی او شوند. در ادامه چند کاربرد دیگر این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها روش استفاده از این اصطلاح را در قالب مثال یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- پیدا کردن و افشای شواهد مخرب در مورد کسی.
- یافتن جزئیات تحقیرآمیز در مورد چیزی یا کسی.
- پیدا کردن اطلاعات منفی که پنهان بوده است.
- تلاش برای کشف چیزهای منفی در مورد یک فرد برای جلوگیری از تحسین دیگران.
- اطلاعاتی در مورد یک شخص که میتواند شهرت او را خراب کند.
- خراب کردن یک نفر.
مثال
After calling my sources at the tabloids, I dug up dirt on the actress.
پس از تماس با منابع خود در روزنامهها، من شواهد مخربی را در مورد بازیگر زن رو کردم.
The leading candidate is not sparing any time to dig up dirt on his rival.
نامزد پیشتاز از گذاشتن هیچ وقتی برای خراب کردن رقیب خود دریغ نمیکند.
She hired a private investigator to dig up dirt on her rival.
او یک بازپرس خصوصی استخدام کرد تا رقیبش را خراب کند.
I don’t mind what the opposition is doing. I’m running a clean campaign, and there’s no need for anyone on my team to dig up any dirt on our rivals.
برای من مهم نیست که مخالفان چه میکنند. من یک کمپین تمیز اجرا میکنم و نیازی نیست که کسی در تیم من برای خراب کردن رقبا تلاش کند.
In the movie, a corrupt district attorney frames a dirt-digging reporter, and he is sentenced to manslaughter.
در این فیلم یک دادستان فاسد یک خبرنگار افشاگر را به دروغ متهم کرد و او به قتل عمد محکوم شده است.
The secretary has been digging up dirt about her ex-husband and spreading it.
منشی در مورد شوهر سابقش شواهد مخربی افشا و آن را پخش میکند.
They are making every effort possible to dig up dirt on the opposing contender.
آنها تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا رقیب حریف را خراب کنند.