در این بخش شما را با معنی do one’s bit آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح do one’s bit به معنی مشارکت کردن محدود در یک پروژه است. البته گاهی با معنای انجام دادن وظیفه هم استفاده میشود ولی وظیفهای که نسبت به مسئولیت جمعی بسیار کوچک است. این اصطلاح را بهشکل do one’s part هم به کار میبرند. در ادامه چند کاربرد مختلف این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها یاد میگیرید که چگونه از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- انجام بخشی از یک کار
- مشارکت فردی در یک تلاش کلی.
- کمک کوچک اما مورد انتظار برای رسیدن به هدفی بزرگتر.
- سهیم شدن در بخش کوچکی از مسئولیت برای رسیدن به چیزی مهم.
مثال
When people can “do their bit“, they are helping support a larger cause.
وقتی مردم میتوانند «نقش خود را انجام دهند»، به حمایت از یک هدف بزرگتر کمک میکنند.
We can achieve more together when each person can do their bit.
زمانی که هر فردی بتواند وظایف کوچک خود را انجام دهد، میتوانیم با هم به دستاوردهای بیشتری برسیم.
The local blood bank called on everyone to do their bit by donating blood on Friday.
بانک خون محلی از همه خواست تا با اهدای خون در روز جمعه به وظیفهی خود عمل کنند.
If survival is a serious matter, everyone must do their bit.
اگر زنده ماندن یک موضوع جدی است، همه باید تلاش خود را انجام دهند.
She always tries to do her bit to make the world a better place.
او همیشه سعی میکند تمام تلاشش را بکند و وظیفهاش را انجام دهد تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کند.
Noah was eager to do his bit and started teaching English online during the pandemic.
نوح مشتاق بود سهم خود را از مشارکت انجام دهد و در طول همهگیری شروع به تدریس آنلاین انگلیسی کرد.
Authorities advise not relying solely on the police and to do your bit to obtain any evidence that may be useful.
مقامات توصیه میکنند که صرفاً به پلیس اتکا نکنید و برای به دست آوردن هر مدرکی که ممکن است مفید باشد سهم خود را ادا کنید.
I’ve tried to do my bit to help the team win.
من سعی کردهام وظیفهام را برای پیروزی تیم انجام دهم.