در این بخش شما را با معنی done for آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح done for به معنی نزدیک بودن به شکست است. البته این اصطلاح چند کاربرد و معنی مختلف دارد که در قسمت معانی و کاربرد آنها را میخوانید. همچنین در بخش مثالها به روش استفاده از این اصطلاح در جمله توجه کنید.
معانی و کاربرد
- به پایان رسیدن
- رنج کشیدن یا نزدیک به مردن بودن
- چیزی که قرار است از بین برود یا شکست بخورد.
- تکمیلشده یا به پایان رسیده
- خراب کردن، از بین بردن یا جراحتکشنده
مثال
The deal is done for because I am not going to speak with that man again.
معامله تمامشده است زیرا من دیگر با آن مرد صحبت نمی کنم.
That too old car is just about done for.
این ماشین خیلی قدیمی تقریبا از بین رفته است.
The marriage is done for. There is nothing more left to fight for.
این ازدواج تمامشده است. دیگر چیزی برای جنگیدن باقی نمانده است.
I am not going to win the prize for him. I am done for looking for marriage proposals this way.
من قرار نیست برای او جایزه بگیرم. من از این روش به دنبال پیشنهاد ازدواج بودن خسته شدهام.
The job was done for him by his colleagues. He just had to come to the office and sign the papers.
این کار توسط همکارانش برای او انجام شد. او فقط باید به دفتر میآمد و اوراق را امضا میکرد. (معنای واژگانی)