در این بخش شما را با معنی Dutch uncle آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Dutch uncle معانی مختلفی دارد و در جملههای مختلف با کاربردهای متفاوتی استفاده میشود. این یک اصطلاح غیررسمی است و برای شخصی به کار میرود که نظرات و انتقادات صریح، تند یا سختگیرانه را برای الهام بخشیدن، آموزش و پند دادن به کسی مطرح میکند. در ادامه چند کاربرد این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها یاد میگیرید که چگونه از آن در جملهها استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- انتقاد کردن، سرزنش کردن یا نصیحت کردن کسی
- صریح و قاطعانه صحبت کردن
- کسی را سرزنش کردن؛ اغلب شدیداً یا بدون ملاحظه
- مشاورهی خیرخواهانه دادن
- بیشازحد انتقاد کردن
مثال
I thought he would approve of my choices, but he ran on like a Dutch uncle for a whole hour.
فکر میکردم او با انتخابهای من موافقت میکند، اما او یک ساعت تمام نصیحت میکرد.
The head of the sales team was banging on like a Dutch uncle about the latest figures.
رئیس تیم فروش در مورد آخرین آمار و ارقام دائما انتقاد و نصیحت میکرد.
Nicola’s husband is such a Dutch uncle at dinner parties. He always tries to sort out everyone’s lives.
شوهر نیکولا در مهمانیهای شام دائما مشغول نصیحت است. او همیشه سعی میکند زندگی همه را مرتب کند.
I’m sorry if I’m coming across like a Dutch uncle, but the way you behave, I feel I have to say something.
متاسفم اگر مثل نصیحتگران برخورد میکنم، اما رفتار شما، احساس میکنم باید چیزی دربارهی آن بگویم.
He gave me a Dutch Uncle talk in a stern but very kindly way about the importance of living up to my commitment.
او مرا نصیحت کرد و به شیوهای سخت اما بسیار مهربانانه در مورد اهمیت عمل به تعهدم، به من گفت.