در این بخش شما را با معنی Eagle-Eyed آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Eagle-Eyed برای اشاره به کسانی استفاده میشود که قدرت بینایی بسیار بالایی دارند؛ مثل عقاب که بیناییاش زبانزد است و از فاصلههای بسیار دور میتواند هرچیزی را ببیند. به همین دلیل چشم فردی که دید بسیار خوبی دارد به چشم عقاب تشبیه شده است.
البته این اصطلاح فقط به قدرت بینایی اشاره نمیکند. گاهی اوقات منظور از این اصطلاح، دقیق بودن فرد است و اینکه خیلی زود متوجه جزییات میشود. تیزبین بودن و دقیق بودن، معنای دیگر این اصطلاح است.
در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید. دقت کنید که وقتی از این اصطلاح بهعنوان صفت استفاده میشود، بین آن خط تیره قرار میگیرد.
معانی و کاربرد
- فرد تیزبین
- فرد دقیق
- کسی که خیلی زود متوجه جزییات میشود.
- جزیینگر
- فردی که قدرت بینایی بالایی دارد.
مثال
My eagle-eyed mother noticed that some biscuits were missing.
مادر تیزبین من متوجه شد که تعدادی بیسکویت گم شده است.
An eagle-eyed editor corrected the misspelling.
یک ویراستار دقیق و تیزبین غلط املایی را تصحیح کرد.
No one escapes the receptionist’s eagle-eyed scrutiny.
هیچ کس از بررسی تیزبینانهی مسئول پذیرش در امان نیست.
They are a group of eagle-eyed bird watchers.
آنها گروهی از تماشاگران تیزبین پرنده هستند.
Everyone was clear-headed and eagle-eyed in the morning.
صبح همه هوشیار و تیزبین بودند.
Some eagle-eyed fans said they could see both Switzerland and Austria, the two countries that sandwich the tiny monarchy.
برخی از طرفداران تیزبین گفتند که میتوانند هم سوئیس و هم اتریش را ببینند؛ دو کشوری که این سلطنت کوچک را در بر گرفتهاند.
The eagle-eyed teacher spied the movement and hauled the aggressor to the floor.
معلم تیزبین، حرکت را دنبال کرد و فرد پرخاشگر را به زمین کشید.
The old Indian fighter had that strange sense of proportion, that eagle-eyed view of life that the desert sometimes breeds.
جنگجوی قدیمی هندی آن حس عجیب فهم نسبت را داشت، آن نگاه تیزبین به زندگی که گاهی اوقات بیابان ایجاد میکند.