در این بخش شما را با معنی easy peasy آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح easy peasy برای اشاره به هر چیزی استفاده میشود که بسیار ساده و سرراست باشد؛ مثلا موضوعی که درک آن راحت باشد. این اصطلاح را بیشتر از همه با فعل to be استفاده میکنند. در ادامه چند کاربرد و معنی مختلف آن را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در قالب جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- بسیار سرراست
- ساده برای انجام دادن یا درک کردن
- بسیار آسان
- بدون هیچ مشکلی
- مثل آب خوردن
مثال
Just copy what I do. It’s easy peasy.
فقط کاری را که من انجام میدهم کپی کنید. خیلی آسان است.
Sam always thought it would be challenging to ride a bike, but it was easy-peasy once you got the hang of it.
سام همیشه فکر میکرد دوچرخهسواری چالشبرانگیز است؛ اما وقتی قلقش را پیدا کنی، آسان است.
Come and join the course. The classes are easy-peasy at the start.
بیا و در دوره شرکت کن. کلاسها در ابتدا آسان هستند.
It’s easy-peasy to book online; a child could do it.
رزرو آنلاین آسان است. یک کودک میتواند آن را انجام دهد.
Once he’d figured it out, it was easy peasy.
وقتی آن را فهمید، برایش مثل آب خوردن بود.