در این بخش شما را با معنی eat like a horse آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگر اصطلاح eat like a horse را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، به معنی «خوردن مثل اسب» است. به این دلیل که اسب غذای زیادی میخورد، غذا خوردن یک فرد پراشتها را هم به غذا خوردن اسب تشبیه میکنند. در فارسی هم از یک عبارت مشابه استفاده میکنیم و بهجای اسب از گاو استفاده میکنیم. البته این اصطلاح همیشه هم به معنای منفی یعنی پرخوری کردن استفاده نمیشود. گاهی منظور از آن، داشتن اشتها و گوارش سالم است. همینطور برای اشاره به خوردن بهصورت حریصانه از همین اصطلاح استفاده میکنند. در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چگونه از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- خوردن زیاد و پرخوری کردن
- داشتن اشتهای بسیار سالم
- با حرص، حریصانه، سریع، گرسنگی زیاد، شاید حتی وحشیانه غذا خوردن
- مثل حیوان غذا خوردن
- کمی بیشازحد از غذای خود لذت بردن
- گرفتن بیش از سهم منصفانه
- خوردن بسیار بیشتر از یک فرد معمولی
- زیادهروی کردن
مثال
He eats like a horse – there’s never enough left for everyone else once he’s been at the buffet.
او مانند یک گاو غذا میخورد؛ وقتی او به بوفه میرود، هرگز بهاندازهی کافی برای بقیه غذا باقی نمیماند.
I’ve been eating like a horse since I’ve been pregnant. I know they say you’re eating for two now, but this is ridiculous!
از زمانی که باردار شدهام مثل گاو میخورم. میدانم که میگویند الان برای دو نفر غذا میخوری؛ اما این مسخره است!
I eat like a horse after a good walk along the beach – the sea air really stimulates my appetite!
من بعد از یک پیادهروی خوب در کنار ساحل مانند یک گاو غذا میخورم؛ هوای دریا واقعا اشتهای من را تحریک میکند!
If you would stop eating like a horse in front of the guests, I wouldn’t have to be so embarrassed to admit I’m related to you.
اگر جلوی مهمانان مثل گاو غذا نمیخوردید، لازم نبود اینقدر خجالت بکشم که اعتراف کنم با شما نسبت فامیلی دارم.
I’ve been eating like a horse over Christmas. I’ll have to go on a diet after the New Year.
من در کریسمس مانند یک گاو غذا میخوردم. بعد از سال نو باید رژیم بگیرم.