معنی eat words چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی eat words و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی eat words

در این بخش شما را با معنی eat words آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح eat words یعنی خوردن حرف. در فارسی هم از این اصطلاح استفاده می‌کنیم. زمانی که کسی در حال صحبت کردن است ولی حرفش را قطع می‌کند معمولا از این اصطلاح استفاده می‌کنیم. این اصطلاح را می‌توانید همراه با ضمیر هم استفاده کنید یعنی به‌شکل eat your word یا eat my words. درواقع می‌تواند یک جمله‌ی امری باشد برای اینکه کسی را وادار کنید تا حرفش را پس بگیرد.

البته این تنها معنی این اصطلاح نیست. گاهی اوقات به‌ معنای تایید کردن اشتباه است؛ یعنی زمانی که موقع صحبت کردن متوجه می‌شوید که اشتباه کرده‌اید و اشتباه خود را می‌پذیرید. اینکه کدام معنی اصطلاح در جمله به کار رفته است، به موضوع و محتوای سایر قسمت‌های جمله بستگی دارد. پس بسیار مهم است که اصطلاحات را حتما در قالب جمله و مثال یاد بگیرید. در ادامه چند معنی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال‌ها می توانید کاربردهای متفاوت آن را در جمله ببینید.

معانی و کاربرد

  • پس گرفتن آنچه گفته شده است.
  • اعتراف به اینکه اشتباهی صورت گرفته است.
  • مجبور کردن کسی به پس گرفتن حرفش
  • اعتراف به اینکه اظهاراتی که قبلا گفته‌اید اشتباه است (اغلب علنی)
  • نسبت به چیزی که گفته‌اید احساس حماقت کنید.

مثال

I can’t believe that he didn’t trust that we could win. He will have to eat his words.

من نمی‌توانم باور کنم که او اعتماد نداشت که ما می‌توانیم برنده شویم. او باید حرف‌هایش را پس بگیرد.

You said that I would never finish this race. You will have to eat your words.

گفتی که من هرگز این مسابقه را تمام نمی‌کنم. باید حرف‌هایت را پس بگیری.

I can’t believe that my husband remembered to bring home sugar. I will have to eat my words.

باورم نمیشه شوهرم یادش آمد که شکر را به خانه بیاورد. من باید حرف‌هایم را پس بگیرم.

I didn’t think that you could do it. I will have to eat my words.

فکر نمی‌کردم بتوانی انجامش بدی من باید حرف‌هایم را پس بگیرم.

I have had to eat my words about it never snowing in our town.

من مجبور شدم حرف‌هایم را در مورد اینکه هرگز در شهر ما برف نمی‌بارد پس بگیرم.

They said, “I’d never get into college.” I made them eat their words. I was accepted into four.

آن‌ها گفتند: «من هرگز وارد دانشگاه نمی شوم.» کاری کردم که حرفشان را پس بگیرند. من چهار بار قبول شدم.