در این بخش شما را با معنی Eleventh Hour آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Eleventh Hour یکی از آن اصطلاحات انگلیسی است که شاید بتوانید با ترجمهی کلمهبهکلمه معنی آن را حدس بزنید. معنی واژگانی این اصطلاح، ساعت یازدهم است. اما ساعت یازدهم چه معنایی دارد؟ منظور از این اصطلاح آخرین لحظه یا آخرین فرصت برای انجام کاری است زمانی که تقریبا دیر شده است. به آخرین لحظه و فرصت برای انجام هر کار قبل از اینکه دیر شود در فارسی دقیقهی نود میگوییم. شما هم این اصطلاح را میتوانید دقیقهی نود ترجمه کنید.
این اصطلاح را میتوانید بهشکل صفت هم به کار ببرید. در این صورت باید بین دو کلمه، خط تیره بگذارید یعنی بهشکل eleventh-hour استفاده میشود. این اصلاح را معمولا با قید At the استفاده میکنند که در مثالها میتوانید ببینید.
در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را بخوانید و در قسمت مثالها، نمونههایی از نحوهی استفاده از این اصطلاح را در قالب جمله و مثال ببینید.
معانی و کاربرد
- آخرین لحظه یا تقریباً خیلی دیر
- آخرین زمان ممکن قبل از اینکه خیلی دیر شود.
- دقیقهی نود
- لحظهی آخر
مثال
No more eleventh-hour miracles—the inevitable finally has to happen.
دیگر هیچ معجزهی دقیقه نودی وجود ندارد - امر اجتنابناپذیر بالاخره باید اتفاق بیفتد.
Money became available at the eleventh hour.
در آخرین لحظه پول در دسترس قرار گرفت.
He postponed his trip at the eleventh hour.
در آخرین لحظه سفرش را به تعویق انداخت.
He arrived there at the eleventh hour.
دقیقهی نود به آنجا رسید.
Their plan was called off at the eleventh hour.
برنامهی آنها در آخرین لحظه لغو شد.
At the eleventh hour the government decided that something had to be done.
در لحظات آخر دولت تصمیم گرفت که باید کاری انجام شود.
The president's visit was called off at the eleventh hour.
سفر رئیسجمهور در دقیقهی نود لغو شد.
We only received the official signatures at the eleventh hour.
فقط در لحظههای آخر امضاهای رسمی را دریافت کردیم.
Our pianist had fallen ill, and then, at the eleventh hour, when we thought we'd have to cancel the performance, Jill offered to replace him.
پیانیست ما مریض شده بود و سپس، در لحظهی آخر، زمانی که فکر کردیم باید اجرا را لغو کنیم، جیل پیشنهاد داد جایگزین او شود.
It has come at the eleventh hour.
آخرین فرصت رسیده است.
The Billabong had been saved at the eleventh hour.
بیلابونگ در آخرین لحظه نجات یافته بود.
At the eleventh hour, he underestimated the Stealers - as if they had only been his playthings.
در لحظهی آخر، استیلرها را دستکم گرفت؛ گویی آنها فقط بازیچهی او بودند.
At the eleventh hour, the Government decided something had to be done, and fast.
در آخرین فرصتها، دولت تصمیم گرفت که کاری انجام شود و خیلی سریع این اتفاق بیفتد.
The patrol was almost surrounded and then , at the eleventh hour, reinforcements arrived.
گشت تقریباً محاصره شده بود و سپس، در آخرین لحظه، نیروهای کمکی وارد شدند.
If any guest failed at the eleventh hour , Todd was to dine.
اگر مهمانی در دقیقهی نود شکست میخورد، تاد باید شام میداد.
And, suddenly, just as had happened to Michael Banks, at the eleventh hour the rhythm started to come.
و ناگهان، درست همانطور که برای مایکل بنکس اتفاق افتاد، در لحظهی آخر ریتم شروع به آمدن کرد.
That man on death row was granted a stay of execution at the eleventh hour.
حکم اعدام آن مرد محکوم به اعدام در آخرین لحظه به تعویق افتاد.
Each time European policymakers reacted similarly: with denial and dithering, followed at the eleventh hour with a half-baked rescue plan to buy time.
هر بار سیاستگذاران اروپایی واکنش مشابهی نشان دادند: با انکار و دودلی و در لحظهی آخر با یک طرح نجات نیمهکاره برای خرید زمان دنبال شد.
We only received the signatures at the eleventh hour.
فقط در آخرین لحظه امضاها را دریافت کردیم.
An eleventh-hour decision by the union to call off the strike
تصمیم دقیقه نودی اتحادیه برای لغو اعتصاب