معنی within earshot چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی within earshot و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی within earshot

در این بخش شما را با معنی within earshot آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اگر اصطلاح within earshot را کلمه‌به‌کلمه ترجمه کنیم، به‌ معنی در محدوده‌ی گوش‌رس یا در محدوده‌ی صدارس است. یعنی در فاصله‌ای که صدای فردی به گوشمان می‌رسد. اما معنای استعاری آن، فاصله‌ی نزدیک است. البته با معنای واژگانی یعنی توانایی برای شنیدن صدای یک نفر هم استفاده می‌شود. در ادامه معانی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال‌ها می‌توانید نحوه‌ی استفاده از آن را در قالب جمله یاد بگیرید.

معانی و کاربرد

  • نزدیک بودن
  • توانایی شنیدن صدای چیزی یا کسی
  • تلاش برای شنیدن صدای کسی

مثال

The police was within earshot of the commotion and came to the spot almost immediately.

پلیس در نزدیکی اغتشاشات بود و تقریباً بلافاصله به محل رسید.

She was within earshot when you started discussing her cooking and felt very motivated that you liked her food.

هنگامی که شما شروع به بحث در مورد آشپزی او کردید، او نزدیک بود و صدایتان را شنید و از اینکه غذای او را دوست دارید بسیار انگیزه گرفت.

The opposition party leader was within earshot when the republicans started talking about their victory.

زمانی که جمهوری‌خواهان شروع به صحبت در مورد پیروزی خود کردند، رهبر حزب مخالف داشت می‌شنید.

My sister is always within earshot of whatever is being said in the house.

خواهرم همیشه هرچه در خانه گفته می‌شود را می‌شنود.

To be within earshot is great but do you ever act upon what is being discussed in school?

توانایی برای شنیدن بسیار عالی است، اما آیا اصلا به آنچه در مدرسه بحث می‌شود عمل می‌کنید؟

Can we bring the speakers within earshot? At the moment I am not able to hear what is being played.

آیا می‌توانیم بلندگوها را در فاصله‌ای قرار دهیم که صدا برسد؟ در حال حاضر نمی‌توانم آنچه در حال پخش است را بشنوم.

The man was within earshot and heard all about how the incident took place when you were speaking of it.

مرد همان نزدیکی بود و وقتی که شما از آن صحبت می‌کردید همه‌چیز را در مورد چگونگی وقوع حادثه شنید.

As soon as she got within earshot she realized that she had better not come to their house that day. They were fighting and she got very uncomfortable.

به‌محض اینکه به گوشش رسید متوجه شد که بهتر است آن روز به خانه‌ی آن‌ها نیاید. آن‌ها دعوا می‌کردند و او خیلی ناراحت شد.