معنی fan the flames چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی fan the flames و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی fan the flames

در این بخش شما را با معنی fan the flames آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح fan the flames یعنی یک موقعیت بد را بدتر کردن. اگر آن را کلمه‌به‌کلمه ترجمه کنیم، یعنی «شعله‌ای را باد زدن» که این کار باعث شعله‌ور‌تر شدن آن می‌شود. در فارسی می‌توانید با اصطلاحاتی مثل آتش بیار معرکه شدن، هیزم در آتش ریختن و… آن را ترجمه کنید. از اصطلاح در آتش چیزی دمیدن هم در فارسی استفاده می‌کنیم. در ادامه چند کاربرد و معنی این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال‌ها می‌توانید نحوه‌ی استفاده از این اصطلاح را در قالب جمله یاد بگیرید.

معانی و کاربرد

  • وضعیت بد را بدتر کردن
  • گفتن حرفی یا انجام کاری که باعث عصبانیت یا خشم کسی‌ شود.
  • تحریک، ایجاد یا برانگیختن احساسات قوی (خشم، نفرت، عشق)
  • تشدید یک واکنش انفجاری
  • ایجاد یا تحریک احساسات قوی (معمولاً منفی اما نه همیشه)

مثال

The president’s racist comments are really going to fan the flames of hatred among the crowd.

اظهارات نژادپرستانه‌ی رئیس‌جمهور واقعاً آتش نفرت را در میان جمعیت شعله‌ور می‌کند.

She had fancied Karl for ages, and when he smiled at her, he fanned the flames even more.

او برای سال‌ها به کارل علاقه داشت و وقتی کارل به او لبخند زد، شعله‌های آتش عشق را بیشتر شعله‌ور کرد.

The fat cats at the bank get a massive yearly bonus, and it fan the flames of anger amongst the customers who lost money in the crash.

افراد ثروتمند در بانک پاداش سالانه‌ی هنگفتی دریافت می‌کنند و شعله‌های خشم را در میان مشتریانی که در تصادف پول از دست داده‌اند، شعله‌ور می‌کنند.

He said this fanned the flames of separatism into a raging fire.

او گفت که این کار شعله‌ی جدایی‌طلبی را به آتشی شعله‌ور تبدیل کرد.

The pandemic has fanned the flames of hate among communities.

این بیماری همه‌گیر آتش تنفر را در میان جوامع شعله‌ور کرده است.

Coronavirus outbreak fans the flames of the US-China decoupling debate in Washington.

شیوع ویروس کرونا شعله‌های آتش بحث جداسازی آمریکا و چین در واشنگتن را برانگیخته است.

I believe the political leader is fanning the flames of racial unrest.

من معتقدم که رهبر سیاسی در حال شعله‌ور کردن آتش ناآرامی‌های نژادی است.

All these moves are fanning the flames of popular anger, and it will burst out in a disaster.

همه‌ی این حرکات شعله‌های خشم مردم را شعله‌ور می‌کند و در یک فاجعه منفجر می‌شود.

Certain politicians are fanning the flames of the mobs to change the government.

برخی از سیاستمداران برای تغییر دولت، آتش اوباش را شعله‌ور می‌کنند (اوباش را تحریک می‌کنند).

He will continue to fan the flames of divisiveness with fear and anxiety.

او همچنان با ترس و اضطراب شعله‌های تفرقه را شعله‌ور خواهد کرد.

It is irresponsible to fan the flames of the institutional crisis at a time when the country needs stability.

شعله‌ور کردن بحران نهادی در زمانی که کشور به ثبات نیاز دارد، غیرمسئولانه است.