معنی far-fetched چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی far-fetched و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی far-fetched

در این بخش شما را با معنی far-fetched آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح far-fetched برای اشاره به چیزهایی استفاده می‌شود که اتفاق افتادن آن‌ها غیرممکن و بعید به نظر می‌رسد. در فارسی می‌توانید با کلمه‌های مختلفی آن را ترجمه کنید. در ادامه در قسمت معانی و کاربرد، این معادل‌های فارسی را بخوانید. برای یاد گرفتن اصولی اصطلاحات انگلیسی، حفظ کردن معنی آن‌ها کافی نیست. سعی کنید که حتما مثال‌ها را بررسی کنید و ببینید که این اصطلاح در قالب جمله چطور استفاده می‌شود. این اصطلاح به‌شکل صفت استفاده می‌شود.

معانی و کاربرد

  • بعید است درست باشد.
  • کاملا عجیب و غریب
  • نادرست یا غیرواقعی
  • از راه دور یا کمی به چیزی متصل بودن
  • دور از ذهن
  • غیرواقعی
  • بعید
  • نامحتمل

مثال

When he told us the stories of his youth, everyone could agree that they were far-fetched.

وقتی او داستان‌های جوانی‌اش را برای ما تعریف می‌کرد، همه می‌توانستند قبول کنند که آن‌ها دور از ذهن بودند.

Her account of the fight seems far-fetched.

روایت او از این مبارزه، دور از ذهن به نظر می‌رسد.

Linda has a very active imagination and that is why all her stories seem a bit far-fetched.

لیندا تخیل بسیار فعالی دارد و به همین دلیل است که همه‌ی داستان‌های او کمی دور از ذهن به نظر می‌رسند.

The girl walked away in disgust after listening to his far-fetched tales of all his love conquests.

دختر پس از گوش دادن به داستان‌های دور از ذهن او در مورد تمام فتوحات عشقی‌اش با انزجار از آن‌جا دور شد.

Most people tell far-fetched stories just to feel important.

اکثر مردم داستان‌های دور از ذهنی می‌گویند فقط برای اینکه احساس مهم بودن کنند.

I don’t know why people don’t just tell the truth rather than telling far-fetched stories.

نمی‌دانم چرا مردم به‌جای گفتن داستان‌های دور از ذهن، فقط حقیقت را نمی‌گویند.

The sailor held everyone captive with far-fetched tales of his adventures at sea.

ملوان توجه همه را با داستان‌های دور از ذهن ماجراهای خود در دریا جلب کرد.