معنی finishing touch چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی finishing touch و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی finishing touch

در این بخش شما را با معنی finishing touch آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح finishing touch با ترجمه‌ی واژگانی یعنی «لمس نهایی» و برای اشاره به چیزهایی استفاده می‌شود که تکمیل‌کننده‌ی یک کار یا پروژه هستند و آن را کامل‌تر و بی‌نقص‌تر می‌کنند. این اصطلاح به‌شکل final touch هم استفاده می‌شود. شاید دانستن ریشه‌ی این اصطلاح هم برای شما جذاب باشد و با کمک آن بتوانید معنای این اصطلاح را به‌خوبی به ذهن بسپارید.

این عبارت از داستان‌های باستانی شهر گمشده‌ی بابل سرچشمه می‌گیرد. در طول مراسم تشریفاتی ازدواج، لباس عروس توسط دوستان نزدیک و اقوام او مرتب می‌شد. با این حال، آخرین لمس روی لباس عروس توسط مادر عروس انجام می‌شد زیرا اعتقاد بر این بود که این کار ظاهر سلطنتی عروس را تکمیل می‌کند.

در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال‌ها یاد می‌گیرید که چطور از این اصطلاح در قالب جمله استفاده کنید.

معانی و کاربرد

  • چیزی که برای اطمینان از کامل شدن چیز دیگری اضافه می‌شود.
  • یک تغییر جزئی که چیز دیگری را کامل می‌کند.
  • آخرین عناصر پایان کار
  • لمس نهایی برای بهبود یا پایان دادن به یک کار
  • فوت کوزه‌گری
  • افزودن جزئیات یا تغییرات برای تمام کردن کار

مثال

Mike was sure he would ace the auditions as he put finishing touches on his performance.

مایک در حالی که کارهای نهایی برای تکمیل کار را انجام می‌داد، مطمئن بود که در آزمون‌های آزمایشی اول می‌شود.

Pamela put the final touches on the bride’s makeup and stepped back to admire his handwork.

پاملا آخرین جزییات را به آرایش عروس اضافه کرد و برای تحسین کارش، از دور به او نگاه کرد.

As a professional artist, you must put final touches on every work before it can be exhibited.

به‌عنوان یک هنرمند حرفه‌ای، قبل از نمایش هر اثر، باید آخرین جزییات را برای تکمیل کار روی آن قرار دهید.

The poem was almost perfect; all that it needed were some finishing touches to make it so.

شعر تقریباً کامل بود. تنها چیزی که نیاز داشت چند کار تکمیلی برای ساختن آن بود.

Amanda went around adjusting oil paintings and putting finishing touches on some canvases before her first art exhibition.

آماندا قبل از اولین نمایشگاه هنری خود، نقاشی‌های رنگ روغن را اصلاح می‌کرد و روی برخی از بوم‌ها آخرین جزییات کامل‌کننده را اضافه می‌کرد.

Anderson is such a perfectionist. He never ceases to put finishing touches to every food before serving it.

اندرسون چه کمال‌گرا است. او هرگز قبل از سرو کردن هر غذا دست از تزیینات نهایی برای آن بر نمی‌دارد.