معنی flash in the pan چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی flash in the pan و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی flash in the pan

در این بخش شما را با معنی flash in the pan آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح flash in the pan برای توصیف افرادی استفاده می‌شود که تکرارشدنی نیستند و شبیه و مانند ندارند. این اصطلاح در معنای مثبت به کار می‌رود یعنی برای تعریف از دیگران است. البته این اصطلاح معانی دیگری هم دارد که با توجه به محتوای مطلب تغییر می‌کند. مثلا یکی از معانی آن اشاره به موفقیت زودگذر افراد است؛ مثلا کسی که شروع خوب و طوفانی دارد ولی بعد از مدتی دچار شکستی ناامیدکننده می‌شود.

در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال‌ها می‌توانید تفاوت معنی و نحوه‌ی استفاده از این اصطلاح را بررسی کنید.

معانی و کاربرد

  • درخشش ناگهانی
  • موفقیت زودگذر
  • چیزی که قابل تکرار نیست؛ معمولا یک مفهوم مثبت است.
  • موفقیتی که فقط برای مدت کوتاهی دوام می‌آورد و دوباره به دست نمی‌آید.
  • چیزی که به‌طور خلاصه موفق است.
  • چیزی که در ابتدا امیدوارکننده است اما بعداً از بین می‌رود.
  • چیزی که در ابتدا پتانسیلی را نشان می‌دهد، اما در نهایت موفق نمی‌شود.
  • موفقیتی ناگهانی اما کوتاه که تکرار نمی‌شود.
  • چیزی که برای مدت کوتاهی اتفاق می‌افتد و تکرار نمی‌شود.
  • یک شروع نمایشی و عالی و به‌دنبال آن یک شکست ناامید‌کننده

مثال

His initial good performances were a mere flash in the pan. Nowadays, he delivers only mediocre work.

اجراهای خوب اولیه‌ی او فقط یک موفقیت زودگذر بود. امروزه او فقط کارهای متوسط ارائه می‌دهد.

The success of his second book turned out to be a flash in the pan. All his other books have been junked by all and termed as trash.

موفقیت کتاب دوم او یک موفقیت زودگذر بود. مردم سایر کتاب‌های او را به‌دردنخور می‌نامند و آن‌ها را مطالعه نمی‌کنند.

This new wave of entrepreneurship is not just a flash in the pan. More and more people are quitting their day jobs in order to start their own ventures.

این موج جدید کارآفرینی صرفاً یک موفقیت زودگذر نیست. افراد بیشتر و بیشتری مشاغل روزانه‌ی خود را رها می‌کنند تا سرمایه‌گذاری خود را شروع کنند.

He showed great promise during his first few games, but it turned out to be a flash in the pan.

او در چند بازی اول خود وعده‌های بسیار خوبی نشان داد؛ اما معلوم شد که این یک موفقیت موقتی بود.

The invention turned out to be a flash in the pan and is no longer in demand.

معلوم شد که این اختراع یک موفقیت زودگذر است و دیگر مورد تقاضا نیست.

The season finale was a flash in the pan, else for the rest of the episodes, we barely even watched it.

فصل پایانی یک موفقیت گذرا بود، وگرنه برای بقیه‌ی قسمت‌ها، ما حتی به سختی آن‌ها را تماشا کردیم.

Unfortunately the high scores in the exam for my nephew was just a flash in the pan.

متأسفانه نمرات بالا در امتحان برای برادرزاده‌ی من فقط یک موفقیت گذرا بود.

I understand that the sales peak this time was a flash in the pan and that we may not be able to achieve such numbers again but let’s at least work towards realistic targets.

درک می‌کنم که این‌بار اوج فروش یک موفقیت گذرا بود و ممکن است دیگر نتوانیم به چنین اعدادی دست پیدا کنیم؛ اما بیایید حداقل در جهت اهداف واقع‌بینانه کار کنیم.

His business idea was just a flash in the pan and cannot be used now since the effects of the demonetization have worn out.

ایده‌ی کسب‌وکار او فقط یک موفقیت گذرا بود و اکنون نمی‌توان از آن استفاده کرد؛ زیرا اثرات پول‌زدایی از بین رفته است.