در این بخش شما را با معنی foam at the mouth آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح foam at the mouth یکی از آن اصطلاحات انگلیسی است که نمیتوانید با ترجمهی کلمهبهکلمه معنی آن را حدس بزنید. ترجمهی کلمهبهکلمهی این اصطلاح میشود «کف در دهان!» اما معنای استعاری این اصطلاح عصبانی شدن است.
در ادامه چند کاربرد و معنی مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملههای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- بهشدت عصبانی شدن
- عصبانی شدن و خشم را نشان دادن
- عصبانیت غیرقابلکنترل نشان دادن
- نمایش خشم زیاد
مثال
She was foaming at the mouth when she heard of her child’s misdeeds.
وقتی از اعمال ناشایست فرزندش شنید، حسابی عصبانی شده بود.
He was foaming at the mouth when he realized that important papers had been stolen from his office.
وقتی که متوجه شد اوراق مهمی از دفترش دزدیده شده است، حسابی عصبانی شده بود.
The boss was foaming at the mouth when the team could not deliver the work on time.
وقتی تیم نتوانست کار را بهموقع تحویل دهد، رئیس حسابی عصبانی شد.
He was foaming at the mouth when he heard about the cost of repairing the damage.
وقتی از هزینهی ترمیم آسیب شنید، از عصبانیت داشت منفجر میشد.
She was foaming at the mouth when she heard that the decision had gone against her.
وقتی شنید که این تصمیم برخلاف نظر او بوده است، از عصبانیت داشت منفجر میشد.
He stood at his door, foaming at the mouth, showering expletives at the miscreants who had damaged his lawn.
او دم در ایستاده بود، حسابی عصبانی بود و به شرورانی که به چمن او آسیب رسانده بودند فحاشی میکرد.
When he found out about the robbery, he was foaming at the mouth with uncontrollable rage.
وقتی متوجه دزدی شد، با عصبانیت غیرقابلکنترل داشت از خشم منفجر میشد.
The boy was foaming at the mouth, throwing things around and destroying whatever came in his way.
پسرک حسابی عصبانی بود، چیزهایی را به اطراف پرت میکرد و هرچه سر راهش میآمد نابود میکرد.