در این بخش شما را با معنی food for thought آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگر اصطلاح food for thought را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی غذای فکر. تا حدی میتوانید معنی آن را از روی همین ترجمه حدس بزنید. منظور از food for thought چیزی است که فکرتان را مشغول میکند. این میتواند یک روش جدید برای انجام یک کار باشد یا چیزی که در یک رویداد یا موقعیت اتفاق افتاده و فکرتان را مشغول کرده است. در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصلاح در قالب جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- ایده یا موضوعی برای فکر کردن
- داشتن چیزهایی برای فکر کردن در مورد مسئلهای ناشی از یک رویداد یا موقعیت
- طرح یا روش جدید برای انجام کاری
مثال
The manager’s meeting today has given me a lot of food for thought about whether I want to continue working for this company.
جلسهی امروز مدیر به من فرصت زیادی برای فکر کردن در مورد این داد که آیا میخواهم به کار در این شرکت ادامه دهم یا خیر.
This article is meant to serve as food for thought for all those who indulge in such trade malpractice.
این مقاله قرار است بهعنوان خوراکی برای تفکر همهی کسانی باشد که در چنین تخلفات تجاری افراط میکنند.
This decision is food for thought for everyone who thinks they can get away with such atrocious crimes.
این تصمیم برای همهی کسانی که فکر میکنند میتوانند از چنین جنایات فجیعی فرار کنند، محل تفکر است.
My daughter has given me some food for thought about how she organizes her toys, and now I’m wondering if this can become an innovative business idea.
نحوهی سازماندهی اسباببازیهای دخترم به من یک ایده داد و اکنون در این فکر هستم که آیا این میتواند به یک ایدهی تجاری نوآورانه تبدیل شود.
My uncle reads the newspaper to get some food for thought about the current goings-on in the world.
عمویم روزنامه میخواند تا در مورد اتفاقات کنونی دنیا فکر کند.
To listen to her speak at such conferences is food for thought.
گوش دادن به صحبتهای او در چنین کنفرانسهایی، فرصتی برای تفکر ایجاد میکند.
Here is food for thought: Why don’t you start your own manufacturing unit based on your experience and industry know-how?
در اینجا جای تفکر وجود دارد: چرا واحد تولیدی خودتان را بر اساس تجربه و دانشی که در صنعت دارید راهاندازی نمیکنید؟