در این بخش شما را با معنی foot the bill آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح foot the bill به معنی پرداخت کردن صورتحسابها است. همچنین به معنای پوشش دادن هزینههای یک چیز هم استفاده میشود. معمولا برای مبالغ بالا از این اصطلاح استفاده میکنند. در ادامه چند کاربرد و معنی این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- پرداخت صورتحساب
- تامین هزینههای چیزی
- پرداخت یک صورتحساب گرانقیمت
- پرداخت صورتحساب بزرگ یا غیرمنطقی
مثال
It was a splendid party and I’m glad that I don’t have to foot that particular bill.
جشن باشکوهی بود و خوشحالم که مجبور نیستم آن هزینهی خاص را بپردازم.
Don’t be angry, I will foot the bill for damage to your car.
عصبانی نباش، من هزینههای خسارت به ماشینت را پرداخت میکنم.
I don’t want to foot the bill for this stupid shopping.
من نمیخواهم هزینهی این خرید احمقانه را بپردازم.
My friend is so rich that she always foots the bill for my expenses.
دوست من آنقدر ثروتمند است که همیشه هزینهی خرجهای من را میدهد.
My dad told me that he is not going to foot the bill for my Internet connection.
پدرم به من گفت که قرار نیست قبض اتصال اینترنت من را بپردازد.
The cyclone destroyed her entire house and her insurance company is denied to foot the bill now.
طوفان کل خانهی او را ویران کرد و شرکت بیمهی او اکنون از پرداخت هزینهها و خسارت خودداری میکند.
Be careful of fragile objects in this luxurious store. I don't have money to foot the bill for damage.
در این فروشگاه مجلل مراقب اشیاء شکننده باشید. من پولی برای پرداخت هزینهی خسارت ندارم.