در این بخش شما را با معنی from time to time آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح from time to time یکی از اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی و به معنای گاهی، گهگاه و چندوقتیکبار است. در ادامه کاربردها و معانی آن را بخوانید. حتما به قسمت مثالها توجه کنید تا یاد بگیرید که چطور از این اصطلاح در گفتوگوها و نوشتههای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- گهگاه
- چندوقت یکبار
- در فواصل دورهای
مثال
The kids write to me from time to time letting me know of their latest adventures.
بچهها چندوقت یکبار برایم نامه مینویسند و آخرین ماجراهایشان را به من اطلاع میدهند.
I go to check on my mother’s health from time to time.
من چندوقت یکبار برای بررسی سلامت مادرم میروم.
One must read about the current on-goings from time to time to stay updated about the latest changes in world politics.
برای بهروز ماندن در مورد آخرین تغییرات سیاسی جهان، باید چندوقت یکبار در مورد رویدادهای جاری مطالعه کرد.
I have downloaded new apps from time to time hoping that I will eventually get paid for this work but alas! It was all just a hoax.
من چندوقت یکبار برنامههای جدیدی را دانلود کردهام به این امید که در نهایت برای این کار پولی دریافت کنم؛ اما افسوس! همهی اینها فقط یک فریب بود.
You should have this medicine from time to time to ensure that it helps you recover faster.
شما باید این دارو را چندوقت یکبار مصرف کنید تا مطمئن شوید که به بهبودی سریعتر کمک میکند.
I have been going to the store from time to time in order to be able to understand the working and operations better.
من چندوقت یکبار به فروشگاه میروم تا بتوانم کار و عملیات را بهتر درک کنم.
Can you update me about the situation from time to time?
چندوقت یکبار میتوانید من را در مورد وضعیت بهروز کنید؟ (به من اطلاعات جدید در مورد وضعیت بدهید)
I would like to set this meeting up from time to time so we get a chance to talk about any deviations in the project.
من میخواهم چندوقت یکبار این جلسه را تنظیم کنم تا برای صحبت در مورد هرگونه انحراف در پروژه فرصتی داشته باشیم.