در این بخش شما را با معنی Get Carried Away آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Get Carried Away یکی از آن اصطلاحاتی است که با ترجمهی کلمهبهکلمه نمیتوانید معنای آن را حدس بزنید. این اصطلاح یعنی در مورد چیزی اشتیاق بسیار زیادی پیدا کنید. این اشتیاق بهقدری زیاد است که دیگر کنترلی روی چیزی که میگویید و کاری که میکنید ندارید. در فارسی میتوانید آن را «در پوست خود نگنجیدن» هم ترجمه کنید. البته معنای آن در جملههای مختلف تغییر میکند. در ادامه معانی و کاربردهای این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- آنقدر در مورد چیزی هیجانزده شوید که بر آنچه میگویید یا انجام میدهید کنترل نداشته باشید.
- اشتیاق زیاد برای چیزی
- دستپاچه شدن
- هول شدن
- از خود بیخود شدن
- جوگیر شدن
- احساساتی رفتار کردن
- تحتتاثیر قرار گرفتن
- زیادهروی کردن
- این اصطلاح بیشتر بار معنایی منفی دارد.
مثال
There's far too much food - I'm afraid I got a bit carried away.
غذا خیلی زیاد است؛ میترسم کمی زیادهروی کرده باشم.
The manager warned his young players not to get carried away by the emotion of the occasion.
سرمربی به بازیکنان جوان خود هشدار داد که تحتتأثیر احساسات این موقعیت قرار نگیرند.
Apologies - I just got carried away by the excitement of the game.
با عرض پوزش، من فقط تحت تأثیر هیجان بازی قرار گرفتم.
The country was carried away by national sentiment following the war.
پس از جنگ، کشور تحتتأثیر احساسات ملی قرار گرفت.
Don't get carried away with romantic notions.
تحتتاثیر تصورات عاشقانه قرار نگیرید.
Don't get carried away — it's not that exciting.
جوگیر نشوید؛ آنقدرها هم هیجانانگیز نیست.
He tends to get carried away when watching wrestling on TV.
او هنگام تماشای کشتی در تلویزیون هیجانزده میشود.
One should not get carried away with forward movement.
نباید با حرکت رو به جلو فریب خورد.
Before you get carried away, stop and consider locomotion.
قبل از اینکه دستپاچه شوید، توقف کنید و حرکت را در نظر بگیرید.
He sometimes would get carried away and invite more than his allotted guests, which generated some irritation among members.
او گاهی اوقات جوزده میشد و بیشتر از مهمانهای اختصاصدادهشده به خودش مهمان دعوت میکرد که باعث عصبانیت اعضا میشد.
He must not get carried away in this place, he thought.
او فکر کرد که نباید در این مکان دستپاچه شود.
Don't get carried away, though and vacuum the sitting room and clean the windows in your break!
دستپاچه نشوید؛ اتاق نشیمن را جاروبرقی بکشید و پنجرهها را در زمان استراحت خود تمیز کنید!
Gregory insists he did not get carried away with all the hype and is still confident he can transform the situation.
گرگوری اصرار دارد که با این همه هیاهو تحتتاثیر قرار نگرفته است و هنوز مطمئن است که میتواند وضعیت را تغییر دهد.