در این بخش شما را با معنی get one’s feet wet آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح get one’s feet wet به معنی شروع یک فعالیت جدید است. البته منظور از شروع کردن، شروع کردن بهآرامی برای آشنا شدن با آن است. در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را میخوانید. برای اینکه یاد بگیرید از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید، حتما بخش مثالها را بررسی کنید.
معانی و کاربرد
- شروع یک فعالیت جدید
- امتحان کردن یا تجربهی چیزی جدید یا خطرناک (مخصوصا برای اولین بار)
- شروع کاری جدید به روشی ساده و آسان برای آشنایی با آن
- برای اولین بار به چیزی پیوستن و یک تجربهی کاملاً جدید داشتن
- دست به کار شدن
مثال
Finally, you’ve decided to get your feet wet and enrolled in your singing classes.
در نهایت، شما تصمیم گرفتید دست به کار شوید و در کلاسهای آواز ثبتنام کنید.
The hardest part of the skydiving experience was getting our feet wet; after that, everything was okay and easy.
سختترین قسمت تجربهی چتربازی شروع کردن و آشنا شدن با آن بود. بعد از آن همهچیز خوب و آسان بود.
Snorkelling is the easiest and safest way to get your feet wet before learning how to dive or scuba dive in the deep sea.
غواصی سطحی سادهترین و مطمئنترین راه برای آشنا شدن با این رشته قبل از یادگیری روش غواصی در اعماق دریا است.
Investing in small amounts is an easy way to get your feet wet in the stock market.
سرمایهگذاری در مبالغ کم راهی آسان برای شروع فعالیت در بورس است.
Learning idioms is an easy way to get your feet wet in the quest to become a perfect English speaker.
در تلاش برای تبدیل شدن به یک انگلیسیزبان کامل، یادگیری اصطلاحات یک راه آسان برای شروع یادگیری زبان است.