در این بخش شما را با معنی Get One’s Hands Dirty آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Get One’s Hands Dirty به معنی انجام دادن آن بخشی از یک کار است که چندان خوشایند و مطلوب نیست. این یک اصطلاح غیررسمی است که معانی مختلفی دارد. معانی متفاوت آن در مجموع به یک مفهوم کلی اشاره میکنند؛ منظور انجام دادن بخش سخت هر کار است. از این اصطلاح معمولا در عبارتهای سوالی و منفی استفاده میشود. در ادامه معانی و کاربرد این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها نمونههایی از کاربرد این اصطلاح را در قالب جمله میبینید.
معانی و کاربرد
- انجام قسمتهای ناخوشایند یک کار
- درگیر شدن در تمام جنبههای شغلی خود، از جمله کارهای معمولی، عملی یا کارهای جدیدتر یا برخورد مستقیم با افراد
- انجام کارهای فیزیکی سخت یا کثیف
- درگیر شدن در جنبهی دشوار، ناصادقانه یا ناخوشایند چیزی
مثال
Getting their hands dirty keeps top managers in touch with the problems of customers, and it shows everybody that serving customers is important.
انجام دادن قسمتهای سخت و روتین کار، مدیران ارشد را با مشکلات مشتریان در تماس نگه میدارد و به همه نشان میدهد که خدماترسانی به مشتریان مهم است.
It’s not that the jobs aren’t there, it’s just that she doesn’t want to get her hands dirty.
این به این معنا نیست که شغل وجود ندارد، بلکه او نمیخواهد قسمتهای سخت کار را انجام دهد.
He never talked to the media or got his hands dirty in any way.
او هرگز با رسانهها صحبت نکرد یا قسمتهای سخت و ناخوشایند کار را انجام نداد.