در این بخش شما را با معنی get one’s head around آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح get one’s head around به معنی درک کردن و قدردانی کردن از چیزی است. این اصطلاح به شکلی دیگر هم در انگلیسی استفاده میشود؛ wrap one’s head around که هر دو یک معنا دارند.
البته این اصطلاح غیر از این مورد معانی دیگری هم دارد. معنی اصطلاحاتی که چند معنی دارند، در قالب جمله فهمیده میشود. به همین دلیل لازم است که اصطلاحات را حتما با مثال یاد بگیرید. در ادامه چند کاربرد و معنی این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها کاربردهای مختلف آن را بررسی میکنید.
معانی و کاربرد
- درک کردن و قدردانی
- با چیزی کنار بیایید و یاد بگیرید که آن را بپذیرید
- رسیدن به یک درک خوب از شرایط و موقعیت
- سر در آوردن از چیزی
مثال
It can be hard to wrap your head around what exactly happened.
ممکن است سخت باشد که از آنچه دقیقاً اتفاق افتاده است سر در بیاورید.
I couldn’t wrap my head around what happened.
نمیتوانستم اتفاقی که افتاد را درک کنم.
Don’t worry about me; I wrapped my head around that a long time ago.
نگران من نباش؛ خیلی وقت پیش با آن کنار آمدم.
Justin had a hard time getting his head around the arithmetic homework.
جاستین بهسختی توانست از تکالیف ریاضی سر در بیاورد.
That is really ridiculous! I just can’t wrap my head around it.
واقعا مسخره است! من نمیتوانم از آن سر در بیاورم.
It was challenging. But first he had to wrap his head around the fact that he was no longer a youngster.
چالشبرانگیز بود، اما اول باید با این واقعیت کنار میآمد که دیگر جوان نیست.
I just can’t wrap my head around why Kate would pay full price for such a luxurious handbag.
نمیتوانم درک کنم چرا کیت برای چنین کیف دستی لوکسی هزینهی کامل را میپردازد.
It took me a second to wrap my head around it.
یک ثانیه طول کشید تا از آن سر در بیاورم.
Tony is struggling to wrap his head around the fact that his dog is not coming home again.
تونی در تلاش است تا با این واقعیت کنار بیاید که سگش دیگر به خانه نمیآید.
There is a lot to wrap your head around, including changes to your diet.
چیزهای زیادی برای کنار آمدن وجود دارد؛ از جمله تغییر در رژیم غذایی.