در این بخش شما را با معنی get results آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح get results یکی از آن اصطلاحاتی است که با ترجمهی کلمهبهکلمه میتوانید به معنای آن پی ببرید. این اصطلاح یعنی نتیجه گرفتن و موفق شدن. در ادامه در قالب چند مثال نحوهی استفاده از این اصطلاح را یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- موفق شدن
- به نتیجه رسیدن
- نتیجه گرفتن
مثال
She certainly knows how to get results.
او مطمئناً میداند که چگونه به نتیجه برسد (چگونه موفق شود).
That trainer knows how to get results from his horses.
آن مربی میداند که چگونه از اسبهای خود نتیجه بگیرد.
It was their job to get results, but they left it to others to act on the research findings.
این وظیفهی آنها بود که به نتیجه برسند؛ اما آنها این کار را به دیگران واگذار کردند تا بر اساس یافتههای تحقیق عمل کنند.
In order to get results teachers need support and training.
برای به دست آوردن نتیجه، معلمان نیاز به حمایت و آموزش دارند.
And a tightly controlled economy can get results quickly.
و یک اقتصاد کاملاً کنترلشده میتواند بهسرعت به نتیجه برسد.
She's an excellent coach who knows how to get results.
او یک مربی عالی است که میداند چگونه نتیجه بگیرد.
You need to trawl through a lot of data to get results that are valid.
برای به دست آوردن نتایج معتبر، باید دادههای زیادی را مرور کنید.
In short, the record shows that a large percentage of quality improvement training programs do not get results.
بهطور خلاصه، سوابق نشان میدهد که درصد زیادی از برنامههای آموزشی بهبود کیفیت به نتیجه نمیرسند.
This shows that if we devote sufficient energy and resources to a problem, we get results.
این نشان میدهد که اگر انرژی و منابع کافی را برای یک مشکل اختصاص دهیم، نتیجه میگیریم.
Answerable only to the president, they will suggest solutions to the ministries concerned and ensure they get results.
آنها فقط به رئیسجمهور پاسخگو هستند، آنها راهحلهایی را به وزارتخانههای مربوطه پیشنهاد میکنند و از رسیدن آنها به نتیجه اطمینان حاصل میکنند.