در این بخش شما را با معنی Get the Ball Rolling آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Get the Ball Rolling به معنی انجام دادن کاری برای شروع یک فرایند است یا اینکه کاری کنیم که چیزی اتفاق بیفتد یا شروع شود. در فارسی میتوانید آن را استارت کاری را زدن، دست به کار شدن و… ترجمه کنید. در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را بخوانید. در بخش مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- دست به کار شدن
- کار را روی غلتک انداختن
- شروع کردن کار
- استارت زدن کار
- شروع یک پروژه
مثال
He will go to the Middle East next week to get the ball rolling again on peace talks.
او هفتهی آینده به خاورمیانه خواهد رفت تا بار دیگر مذاکرات صلح را شروع کند.
Confirmation this week Hilda Solis as Obama's new Labor secretary is expected to get the ball rolling.
انتظار میرود که تائید هیلدا سولیس بهعنوان وزیر جدید کار اوباما در این هفته استارت کار را بزند.