در این بخش شما را با معنی get the wrong end of the stick آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگر اصطلاح get the wrong end of the stick را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی طرف اشتباه چوب را گرفتن. احتمالا از روی این ترجمهی کلمهبهکلمه نمیتوانید معنای آن را حدس بزنید. این اصطلاح یعنی چیزی را اشتباه متوجه شوید یا دچار سوءتفاهم شوید. در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را میخوانید و برای اینکه بتوانید بهدرستی از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید، حتما به بخش مثالها توجه کنید تا روش استفاده از اصطلاح را یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- فهمیدن چیزی به روش اشتباه
- تفسیر نادرست
- موقعیت را به درستی درک نکردن
- دریافت قسمت نادرست
- سوءتعبیر
- اشتباه کردن
- بد فهمیدن یا اشتباه خوانده شدن
- اشتباه گرفتن
مثال
When Jack and Taylor arrived at the award function together, everyone got the wrong end of the stick.
وقتی جک و تیلور با هم به مراسم اهدای جایزه رسیدند، همه دچار اشتباه شده بودند.
You got the wrong end of the stick – I never meant that.
شما اشتباه برداشت کردید؛ من هرگز چنین قصدی نداشتم.
I think I got hold of the wrong end of the stick. Maybe she was pointing out someone else, not me.
فکر میکنم دچار سوءبرداشت شدم. شاید او به شخص دیگری اشاره میکرد، نه من.
You’ve got the wrong end of the stick, she is not going abroad, and I am going instead.
شما اشتباه متوجه شدهاید؛ او به خارج از کشور نمیرود و من بهجای او میروم.
Her friend saw us arrive at the party together and got the wrong end of the stick.
دوستش ما را دید که با هم به مهمانی رسیدیم و دچار برداشت اشتباه شد.