در این بخش شما را با معنی get through آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح get through به معنی به پایان رساندن یک موقعیت سخت و پر از استرس است. البته به معنای کمک کردن به دیگران در موقعیت سخت هم استفاده میشود. اینکه کدام معنا را برداشت کنید، به سایر قسمتهای جمله بستگی دارد. در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها یاد میگیرید که چگونه از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- عبور کردن
- قسر در رفتن
- از پس کاری برآمدن
- قال چیزی را کندن
- به پایان رساندن یک تجربهی بهویژه تجربهی سخت یا استرسزا
- کمک به کسی در برخورد با یک رویداد آسیبزا
- تماس تلفنی با کسی
- برقراری ارتباط با کسی به گونهای که باعث شود او چیزی را بفهمد یا تصدیق کند
- فرسوده شدن
- عبور کردن
- استفاده کردن
مثال
I didn’t think we would get through the last week of exams.
فکر نمیکردم بتوانیم از پس هفتهی آخر امتحانات بربیاییم.
I can’t wait to get through the first Christmas since my divorce. It is going to be a very tough few weeks.
من نمیتوانم صبر کنم تا اولین کریسمس پس از طلاقم را پشت سر بگذارم. این چند هفته بسیار سخت خواهد بود.
We all need to help Andrea get through the death of her mother.
همهی ما باید به آندریا کمک کنیم تا با مرگ مادرش کنار بیاید و از آن عبور کند.
After trying for hours, I was finally able to get through to their head office in Germany.
بعد از ساعتها تلاش، بالاخره موفق شدم به دفتر مرکزی آنها در آلمان برسم.
His high school guidance counselor is the only person who was able to get through to him. She convinced him that he needs to apply for colleges soon if he wants any chance of a future.
مشاور راهنمایی دبیرستان او تنها کسی است که توانسته است به او کمک کند. او را متقاعد کرد که اگر میخواهد فرصتی برای آینده داشته باشد، باید بهزودی برای کالج درخواست کند.