در این بخش شما را با معنی Get To Grips With آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Get To Grips With به معنی درک کردن چیزی و کنار آمدن با آن است. گاهی اوقات بهمعنی یاد گرفتن یک چیز و آشنا شدن با یک شرایط هم استفاده میشود. البته این اصطلاح غیر از فعل Get با فعل come هم استفاده میشود. اینکه کدام معنای اصطلاح را برداشت کنید، به مفهوم جمله بستگی دارد. به همین دلیل اصطلاحات را باید حتما با مثال یاد بگیرید. در ادامه کاربردهای این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- شروع به درک و کنار آمدن با چیزی
- تلاش برای درک و مقابله با یک مشکل یا موقعیت
مثال
The president has failed to come to grips with the two most important social issues of our time.
رئیسجمهور نتوانسته است با دو موضوع مهم اجتماعی زمان ما کنار بیاید و آن را حل کند.
I can't seem to get to grips with this problem.
به نظر نمیرسد که با این مشکل کنار بیایم.
She was unable to get to grips with her assailant.
او نتوانست با ضارب خود مقابله کند.
The government's first task is to get to grips with the economy.
اولین وظیفهی دولت این است که با مشکلات اقتصاد مقابله کند.
They were so keen to get to grips with the enemy that they disregarded much of the training in stealth and guile.
آنها آنقدر مشتاق بودند با دشمن درگیر شوند که بسیاری از آموزشهای پنهانکاری و حیلهگری را نادیده گرفتند.
It is a worrying trend which the authorities - despite past assurances - seemed to have failed to get to grips with.
این روند نگرانکنندهای است که به نظر میرسید مقامات - علیرغم تضمینهای گذشته - نتوانستهاند با آن مقابله کنند.
In my view this is an evasion of the teacher's duty to enable pupils to get to grips with academic language.
به نظر من این یک فرار از وظیفهی معلم برای توانمند ساختن دانشآموزان برای درک زبان آکادمیک است.
The judges were looking for books that challenged pupils to get to grips with big concepts while giving teachers autonomy and flexibility.
داوران بهدنبال کتابهایی بودند که دانشآموزان را به چالش میکشد تا با مفاهیم بزرگ کنار بیایند و در عین حال به معلمان استقلال و انعطافپذیری بدهد.
He wakes early the next morning, and gets out at once, anxious to get to grips with the city.
او صبح روز بعد زود از خواب بیدار میشود و بیدرنگ بیرون میآید، در حالی که برای آشنا شدن با شهر مضطرب است.
Tutorials on disk are the latest way to get to grips with problem areas.
آموزشهای روی دیسک، جدیدترین راه برای حل کردن مشکلات در نواحی مشکلساز است.
Our economy is stable at this time because this government has taken the difficult decisions to get to grips with Britain's debts.
اقتصاد ما در این زمان باثبات است زیرا این دولت تصمیمات دشواری را برای مقابله با بدهیهای بریتانیا گرفته است.
While Jovanovic is getting used to a new style of football, he and his family are also attempting to get to grips with life in a foreign country.
در حالی که یووانوویچ به سبک جدیدی از فوتبال عادت میکند، او و خانوادهاش نیز تلاش میکنند تا با زندگی در یک کشور خارجی کنار بیایند.
There is a wider point here: a spell of unemployment can do young people far more harm psychologically than older people so it is doubly important to get to grips with this.
در اینجا یک نکتهی گستردهتر وجود دارد: طلسم بیکاری میتواند به جوانان آسیبهای روانی بسیار بیشتری نسبت به افراد مسنتر وارد کند؛ بنابراین رسیدگی به این موضوع اهمیت دو چندان دارد.
This article offers a tool that may help your team get to grips with process improvement based on the day-to-day experience of the team.
این مقاله ابزاری را ارائه میکند که میتواند به تیم شما کمک کند تا با بهبود فرآیند بر اساس تجربیات روزانهی تیم آشنا شوید.
Races allow you to practise running in crowds, test out your fuelling strategy and get to grips with pre-race nerves.
مسابقات به شما این امکان را میدهد که در شلوغی دویدن را تمرین کنید، استراتژی سوخترسانی خود را آزمایش کنید و با اضطراب قبل از مسابقه کنار بیایید.
You need lots of love and understanding to help you to get to grips with your feelings and unpick the confusing issues that are overwhelming you.
شما به عشق و درک زیادی نیاز دارید تا به شما کمک کند با احساسات خود کنار بیایید و مسائل گیجکنندهای را که بر شما غلبه کردهاند حل کنید.
In 2004, China conducted an Economic Census, including a thoroughgoing attempt to get to grips with one of the most slippery parts of the economy: the services sector.
در سال ۲۰۰۴، چین یک سرشماری اقتصادی انجام داد؛ از جمله تلاشی کامل برای رسیدگی به یکی از لغزندهترین بخشهای اقتصاد: بخش خدمات.