در این بخش شما را با معنی get under skin آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح get under skin به معنی به زحمت انداختن دیگران است. همچنین به معنای آزار دادن، زحمت دادن و اذیت کردن هم استفاده میشود. گاهی اوقات این اصطلاح به معنای تاثیری است که چندان مشهود نیست ولی قابل فراموش کردن هم نیست. در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را میخوانید و در بخش مثالها روش استفاده از آن را در جمله یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- تحریککننده بودن
- اذیت کردن یک نفر
- مزاحمت ایجاد کردن برای کسی
- مشغول کردن کسی تا حدی که تبدیل به یک وسواس شود
مثال
The new manager is getting under my skin.
مدیر جدید من را اذیت میکند.
My mom’s narrow attitude about gender equality really gets under my skin.
نگرش محدود مادرم در مورد برابری جنسیتی واقعاً اذیتم میکند.
I know that she is capable of getting under your skin but please bear with her for a while.
من میدانم که ممکن است او شما را آزار دهد، اما لطفا یک مدت او را تحمل کنید.
I am just going to tolerate you until you find another apartment. Don’t get under my skin until then.
من فقط تا زمانی که یک آپارتمان دیگر پیدا کنید شما را تحمل میکنم. تا آن موقع من را اذیت نکنید.
You alone can stop him from getting under your skin.
شما بهتنهایی میتوانید او را از اذیت کردن خودتان بازدارید.
Simon really got under my skin when he said something so derogatory about women.
سایمون واقعا ناراحتم کرد وقتی حرفهای تحقیرآمیزی در مورد زنان زد.
The palace is magnificent but something about this haunting beauty got under my skin.
قصر باشکوه است، اما چیزی در مورد این زیبایی غمانگیز ناراحتم کرد.
I love this new purse. The last one was really getting under my skin with all the bows on it.
من عاشق این کیف جدید هستم. مدل قبلی با آن همه پاپیونی که روی خودش داشت واقعا اذیتم میکرد.
I am leaving because you feel I am getting under your skin.
من میروم چون احساس میکنی تو را اذیت میکنم.
Jack really gets under my skin - he never buys anyone a drink.
جک واقعاً ناراحتم میکند؛ او هرگز برای کسی نوشیدنی نمیخرد.