در این بخش شما را با معنی Go Ballistic آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Go Ballistic به معنی شدیدا عصبانی شدن است. در فارسی میتوانید آن را «از خشم منفجر شدن» یا «از کوره در رفتن» ترجمه کنید. در ادامه کاربردها و چند مثال از نحوهی استفاده از این اصطلاح را بخوانید.
معانی و کاربرد
- بهشدت عصبانی شدن
- از کوره در رفتن
- از خشم منفجر شدن
مثال
If your dad finds out you've been skipping school, he'll go ballistic.
اگر پدرتان بفهمد که شما مدرسه را ترک کردهاید، عصبانی خواهد شد.
When The New York Times wrote an article that was critical of the president, the White House went ballistic.
زمانی که نیویورکتایمز مقالهای در انتقاد از رئیسجمهور نوشت، کاخ سفید خشمگین شد.
People went ballistic when they were asked to give up their parking spaces.
مردم زمانی که از آنها خواسته شد جای پارک خود را رها کنند عصبانی شدند.
He goes ballistic if you even mention his ex-wife's name.
او حسابی عصبانی میشود اگر حتی نام همسر سابقش را ذکر کنید.
Passengers were going ballistic about the delays.
مسافران بهخاطر تاخیرها عصبانی شده بودند.