در این بخش شما را با معنی Go Belly Up آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Go Belly Up چند معنی و کاربرد مختلف در زبان انگلیسی دارد. این اصطلاح به معنی شکست خوردن و ورشکست شدن است. بیشتر برای کسبوکارها از این اصطلاح استفاده میشود. گاهی اوقات آن را با خط تیره یعنی بهشکل go belly-up استفاده میکنند. در ادامه چند کاربرد و معنی این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- ورشکست شدن
- شکست خوردن
- خراب شدن
- درست عمل نکردن
- از هم جدا شدن
- کار نکردن (وسیله و…)
- نتیجهی خوبی نگرفتن
مثال
Sorry, Mark, I'd love to give you a lift to the airport, but my car has gone belly up on me again.
متاسفم، مارک، من دوست دارم شما را به فرودگاه برسانم، اما ماشینم دوباره خراب شده است.
The disk drive in my laptop went belly-up after too many drops on the ground.
دیسک درایو لپتاپ من پس از چند بار افتادن روی زمین خراب شد.
It looks like our co-op might be going belly-up if we aren't granted a licence for our communal work premises.
به نظر میرسد اگر مجوزی برای محل کار مشترکمان اعطا نشود، ممکن است همکاری ما دچار مشکل شود.
The merger deal between the two companies went belly up when it came to light that one of the CEOs had been dodging tax obligations for several years.
زمانی که مشخص شد یکی از مدیران عامل چندین سال از تعهدات مالیاتی طفره رفته است، معاملهی ادغام بین دو شرکت به خوبی پیش نرفت.