معنی Go Off the Deep End چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی Go Off the Deep End و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی Go Off the Deep End

در این بخش شما را با معنی Go Off the Deep End آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح Go Off the Deep End به‌ معنی ناگهان عصبانی شدن است. این عصبانیت غیرمنتظره است و معمولا بدون دلیل اتفاق می‌افتد. در فارسی می‌توانید آن را از کوره در رفتن ترجمه کنید. این یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی است. در ادامه کاربردها و معانی دیگر این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثال‌ها یاد می‌گیرید که چطور از این اصطلاح در جمله‌های خود استفاده کنید.

معانی و کاربرد

  • عصبانی شدن غیرمنتظره
  • از کوره در رفتن
  • از دست دادن کنترل

مثال

When I said I'd broken it, she really went off the deep end.

وقتی گفتم که آن را شکسته‌ام، او واقعاً از کوره در رفت.

When you face a difficult question, don't go off the deep end.

هنگامی که با یک سوال دشوار روبه‌رو می‌شوید، عصبانی نشوید.

Justin: A friend of mine was about to go off the deep end when he felt he needed to talk to me.

جاستین: یکی از دوستان من در حال عصبانی شدن بود که احساس کرد باید با من صحبت کند.

The bad news caused Jim to go off the deep end.

خبر بد باعث شد که جیم از کوره در برود.

You better think it over and don't go off the deep end.

بهتر است در مورد آن فکر کنید و از کوره در نروید.

Mike warned his roommate not to go off the deep end and get married.

مایک به هم‌اتاقی‌اش هشدار داد که بیخودی عصبانی نشود و ازدواج کند.

Speculation, if allowed to get out of hand, can produce unexpected and unsatisfactory results, and you may have a tendency to go off the deep end in handling financial matters.

اگر اجازه داده شود تا حدس و گمان از کنترل خارج شود، می‌تواند نتایج غیرمنتظره و نه‌چندان رضایت‌بخشی را به همراه داشته باشد و ممکن است تمایل داشته باشید که در رسیدگی به مسائل مالی از کوره در بروید.

Because of this talent, you can balance a lover who tends to go off the deep end now and then.

به دلیل این استعداد، می‌توانید یک عاشق را که هرازگاهی تمایل دارد از کنترل خارج شود، متعادل کنید.

John is completely in love with Mary and wants to marry her. I was afraid he would go off the deep end.

جان کاملاً عاشق مری است و می‌خواهد با او ازدواج کند. می‌ترسیدم از کنترل خارج شود.