در این بخش شما را با معنی go with the flow آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح go with the flow به معنای همراه با شدن یک جریان است؛ یعنی افراد کاری را انجام دهند که دیگران هم انجام میدهند. البته این فقط یکی از معانی این اصطلاح است و ممکن است در جملههای مختلف معانی متفاوتی داشته باشد؛ مثلا یکی دیگر از کاربردهای آن برای اشاره به پذیرفتن یک شرایط و تلاش نکردن برای تغییر آن است.
همین اصطلاح را بهشکل go with the tide هم استفاده میکنند و هر دو یک معنی دارند.
در ادامه چند کاربرد و معنی دیگر این اصطلاح را میخوانید و در بخش مثالها روش استفاده از این اصطلاح را در جمله یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- انجام کاری که افراد دیگر در هر موقعیت خاص انجام میدهند
- بدون استرس بودن و هر موقعیتی را پذیرفتن، بهجای تلاش برای تغییر آن
- با هنجارها، رفتارها، استانداردها و رفتارهای تعیینشده مبارزه نکردن
- وضعیت موجود را حفظ کردن
- با جریان حرکت کردن
- سوار موج شدن
- تسلیم شدن در برابر فشار همردیفان
- موافقت با اکثریت در انجام کاری، زیرا بهترین روش است
- پیگیری شرایط
- قابلانعطاف، سازگار، قابلاجرا، انعطافپذیر
مثال
Kevin didn’t want to be part of the protest, but all his friends wanted to stand for something, so he chose to go with the flow.
کوین نمیخواست بخشی از اعتراض باشد، اما همهی دوستانش میخواستند از چیزی حمایت کنند، بنابراین او تصمیم گرفت که با جریان حرکت کند.
Rebecca wanted us to go to dinner instead of the game, I didn’t want to upset her, so I just went with the flow.
ربکا از ما میخواست که بهجای بازی به شام برویم، من نمیخواستم او را ناراحت کنم، بنابراین با او همراه شدم.
I would like to suggest you to go with the tide until you achieve a higher position in the company.
میخواهم به شما پیشنهاد کنم تا زمانی که به موقعیت بالاتری در شرکت برسید، با جریان حرکت کنید.
My grandmother always advised me to go with the flow and to stay safe.
مادربزرگم هميشه به من توصيه میكرد كه با جريان حركت كنم و در امان باشم.
In order to win – all the team members are required to go with the flow.
برای برنده شدن، همهی اعضای تیم باید با جریان حرکت کنند.
The best method to spy on your partner is to be patient and go with the tide.
بهترین روش برای جاسوسی از شریک زندگی خود این است که صبور باشید و با جریان پیش بروید.
John always upset the applecart by not going with the flow.
جان همیشه با همراهی نکردن با جریان برنامهها را به هم میریخت.
We have no choice but to go with the flow and hope the best is yet to come.
ما چارهای نداریم جز اینکه با جریان حرکت کنیم و امیدواریم بهترینها هنوز در راه باشند.
Do not get upset or overreact to get rid of a problem – just go with the flow.
برای خلاص شدن از شر مشکل ناراحت نشوید یا بیشازحد واکنش نشان ندهید. فقط با شرایط وفق پیدا کنید.
If you don’t have a choice then the most simple principle of staying happier in life is to go with the flow.
اگر انتخابی ندارید، سادهترین اصل برای شادتر ماندن در زندگی این است که با جریان همراه شوید.