در این بخش شما را با معنی going to hell in a handbasket آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگر اصطلاح going to hell in a handbasket را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی رفتن به جهنم داخل یک سبد. از روی این ترجمه نمیتوانید معنی اصطلاح را حدس بزنید و این یکی از مهمترین ویژگیهای اصطلاحات انگلیسی است. منظور از این اصطلاح قرار داشتن در یک موقعیت بد و بدتر شدن اوضاع است. البته گاهی از این اصطلاح به معنای بدتر شدن، فاسد شدن و خراب شدن هم استفاده میشود. در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را میخوانید. برای اینکه یاد بگیرید از این اصطلاح در گفتوگوها و جملههای خود استفاده کنید، حتما به مثالها توجه کنید.
معانی و کاربرد
- در وضعیتی بسیار بد قرار گرفتن و بدتر شدن اوضاع
- به سمت فاجعهی کامل پیش رفتن
- بهسرعت رو به وخامت رفتن
- خراب شدن
- رو به نابودی رفتن
مثال
With corruption and malpractices everywhere, the political leadership seems to be going to hell in a handbasket.
به نظر میرسد با وجود فساد و تخلفات در همه جا رهبری سیاسی بهسرعت رو به نابودی میرود.
The security arrangement at the stadium was pathetic and the whole place went to hell in a handbasket as the people in charge looked on.
تدابیر امنیتی در ورزشگاه رقتانگیز بود و در حالی که افراد مسئول به آن نگاه میکردند، کل مکان رو به نابودی رفت.
The company was rapidly going to hell in a handbasket when the chairman and some top officials were accused of fraud.
زمانی که رئیس هیئتمدیره و برخی از مقامات ارشد به کلاهبرداری متهم شدند، شرکت به سرعت رو به ویرانی رفت.
The fortunes of the club did not change with a change in management and soon they were going to hell in a handbasket.
شانس باشگاه با تغییر مدیریت تغییری نکرد و خیلی سریع به سمت نابودی رفتند.
Many believe that if that candidate wins the elections, the country would soon be going to hell in a handbasket.
بسیاری بر این باورند که اگر آن نامزد در انتخابات پیروز شود، اوضاع کشور بهزودی رو به وخامت میرود.
The healthcare system in this city is going to hell in a handbasket as the people responsible are busy blaming each other.
در این شهر سیستم بهداشت و درمان رو به وخامت میرود زیرا افراد مسئول مشغول سرزنش یکدیگر هستند.
With mounting debt and dwindling operations, the company is going to hell in a handbasket.
با افزایش بدهی و کاهش عملیات، شرکت رو به نابودی میرود.