در این بخش شما را با معنی good egg آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح good egg برای اشاره به فرد خوب، درستکار و مهربان استفاده میشود؛ کسی که میتوانید روی او حساب کنید و همیشه برای کمک کردن آماده است. مخالف این اصطلاح عبارت bad egg به معنای فرد بد، بدذات و غیرقابلاطمینان است. این اصطلاح تقریبا قدیمی است و ممکن است در متنها و مکالمههای جدید آن را نشنوید ولی در کتابها و فیلمهای قدیمی احتمالا با آن برخورد میکنید.
در ادامه چند معنی و کاربرد این اصطلاح را میخوانید. سعی کنید از این اصطلاح در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید. برای یادگیری روش استفاده از این اصطلاح در جمله، حتما بخش مثالها را بخوانید.
معانی و کاربرد
- یک فرد مهربان
- یک فرد دوستداشتنی
- فردی با شخصیت خوب
- یک فرد قابلاعتماد
- کسی که بتوانید به او تکیه کنید
- کسی که همیشه کارش را خوب انجام میدهد
- بچهمثبت
مثال
My neighbour, Frank, is such a good egg. He always feeds the cat and checks the house if we are away.
همسایه من، فرانک، چه مرد خوبی است. او همیشه به گربه غذا میدهد و اگر ما دور باشیم خانه را چک میکند.
Cathy always brings homemade cakes in on a Friday. She’s such a good egg.
کتی همیشه در روزهای جمعه کیکهای خانگی میآورد. اون خیلی مهربان است.
My best friend’s father is such a good egg, he taxis us around everywhere.
پدر بهترین دوست من مرد خوبی است، او ما را با ماشین به همهجا میرساند.
What a good egg you are! Thank you for all your help, I can always rely on you.
چه مهربان هستید! از کمک شما متشکرم، من همیشه میتوانم به شما اعتماد کنم.
I wish I could find a husband like Harry. He’s a really good egg. Samantha is so lucky to have such a devoted and kind husband.
کاش میتوانستم شوهری مثل هری پیدا کنم. او یک مرد واقعا خوب است. سامانتا خیلی خوششانس است که چنین شوهر فداکار و مهربانی دارد.