معنی greenhorn چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی greenhorn و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی greenhorn

در این بخش شما را با معنی greenhorn آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح greenhorn یکی از اصطلاحات انگلیسی است که نمی‌توانید با ترجمه‌ی کلمه‌به‌کلمه معنی آن را حدس بزنید. این اصطلاح به فردی اشاره می‌کند که در کاری تازه‌وارد است یا کسی که در یک کار هیچ تجربه‌ای ندارد. البته این اصطلاح معانی دیگری هم دارد؛ مثلا فرد تازه‌وارد در یک محیط یا حتی فرد ساده‌ای که زود گول می‌خورد.

اصطلاح greenhorn به قرن پانزدهم برمی گردد؛ زمانی که اغلب برای اشاره به گاو نر و گاو نابالغ استفاده می‌شد و گوساله‌های جوان با شاخ‌های نابالغ با این عنوان شناخته می‌شدند. در قرن شانزدهم ارتش جدیدی از نیروهای تازه‌نفس در جست‌وجوی فرصت‌ها مهاجرت کردند و به آن‌ها greenhorn می‌گفتند. از آن زمان به بعد این اصطلاح برای اشاره به کسی استفاده می‌شد که تجربه‌ی کمی داشت، کسی که به‌راحتی فریب می‌خورد یا نابالغ بود.

در قرن نوزدهم و به‌طور ویژه در دوره‌ی تب طلا، این اصطلاح برای اشاره به معدنچیان جدید و بی‌تجربه استفاده می‌شد.

در ادامه کاربردهای مختلف این اصطلاح را می‌خوانید. برای اینکه یاد بگیرید چگونه از این اصطلاح در جمله‌ها و گفت‌وگوهای خود استفاده کنید، حتما به قسمت مثال‌ها توجه کنید. در قسمت مثال‌ها نمونه‌هایی از کاربرد این اصطلاح را در قالب جمله می‌بینید.

معانی و کاربرد

  • یک فرد جدید یا بی‌تجربه
  • فردی که هیچ تجربه‌ای در مورد چیزی ندارد
  • یک فرد ساده‌لوح یا آموزش‌ندیده
  • کسی که به‌راحتی می‌توان او را فریب داد
  • تازه‌واردی که مکان جدید را نمی‌شناسد یا از آداب و رسوم و رفتارهای محلی بی‌اطلاع است
  • تازه‌کار
  • خام و کم‌تجربه

مثال

My dad is a greenhorn when it comes to computers.

وقتی صحبت از کامپیوتر به میان می‌آید، پدر من کم‌تجربه است.

Jacob dismisses all his suggestions, saying that he is not a greenhorn.

جیکوب همه‌ی پیشنهادات او را رد می‌کند و می گوید او تازه‌کار نیست.

Emmy is no greenhorn. She has a diverse background in the workplace.

اِمی بی‌تجربه نیست؛ او پیشینه‌ی متنوعی در محل کار دارد.

He's not the most sophisticated businessman you'll ever meet, but he's no greenhorn.

او پیچیده‌ترین تاجری نیست که تا به حال ملاقات کرده‌اید، اما کم‌تجربه هم نیست.

Go easy on him—he's just a greenhorn and doesn't have all the experience you do.

به او سخت نگیر؛ او تازه‌کار است و به اندازه‌ی شما تجربه‌ ندارد.

I’m a greenhorn when it comes to skiing.

وقتی صحبت از اسکی به میان می‌آید، من خیلی بی‌تجربه هستم.

To me, as a complete greenhorn in a matter of this kind, it seems that this is probably one of the most effective methods of giving help.

به‌نظر من، به‌عنوان کسی که در چنین موضوعی هیچ تجربه‌ای ندارد، به نظر می‌رسد که این احتمالاً یکی از مؤثرترین روش‌ها برای کمک است.