در این بخش شما را با معنی grist to the mill آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح grist to the mill برای اشاره به چیزی استفاده میشود که مزایایی دارد و استفاده از آن برای اهداف خاص سودمند است، یا به عبارتی دیگر هر چیزی که در یک موقعیت خاص میتواند سودمند باشد. در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را میخوانید و در بخش مثالها روش استفاده از این اصطلاح را یاد میگیرید تا بتوانید از آن در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- چیزی که مزیت مفیدی دارد
- هر چیزی که میتواند برای یک هدف خاص مورد استفاده قرار گیرد
- چیزی که از نظر کسی حمایت میکند
- چیزی که در نگاه اول بد یا منفی به نظر میرسد، اما در نهایت کسی از آن برای اهداف خوب استفاده میکند
- کارآمد
- سودمند
مثال
The recent market research data is grist to the mill for our marketing team, helping them tailor their strategies effectively.
دادههای اخیر تحقیقات بازار برای تیم بازاریابی ما مفید است و به آنها کمک میکند تا استراتژیهای خود را بهطور مؤثر تنظیم کنند.
The new tax incentives are grist to the mill for small businesses, encouraging their growth and expansion.
مشوقهای مالیاتی جدید برای کسبوکارهای کوچک کارآمد است و رشد و گسترش آنها را تشویق میکند.
The negative comments about her performance were grist to the mill for her motivation to prove herself and work harder.
نظرات منفی در مورد عملکرد او تجربهای ناخوشایند ولی مفید بود و به او برای اثبات خود و تلاش بیشتر انگیزه داد.
The economic downturn provided grist to the mill for investors seeking to purchase properties at lower prices.
برای سرمایهگذارانی که بهدنبال خرید املاک با قیمتهای پایینتر بودند، رکود اقتصادی سودمند و کارآمد بود.
The unexpected discovery of oil reserves in the region is grist to the mill for the country’s economy, offering new opportunities for development and prosperity.
کشف غیرمنتظرهی ذخایر نفتی در این منطقه برای اقتصاد کشور مفید واقع شده است و فرصتهای جدیدی را برای توسعه و شکوفایی فراهم میکند.